مافیای با نمک من

مافیای با نمک من
پارت 3
&بپرس
٪ت.....یعنی شما.......شغلتون......چیه؟(ترسیده و کیوت)
&قول میدی اگه بگم ازم نمیترسی؟
٪آ.....اره.....قول میدم
&خب اول اینکه نترس من که نمیخوام بکشمت با لکنت حرف میزنی
دوم اینکه من مافیام
٪اول اینکه چشم دیگه نمیترسم هر چیم بگی جوابتو میدم حتی فحش بدی فحش بدتر میدم چون خودت خواستی
دوم اینکه شغل خفنی داری
&یعنی نمیترسی؟
٪نه برا چی بترسم نزدیک 3 سال توی بار کار کردم انواع مافیای ها از رطبه شهری، کشوری، چند کشوری، جهانی دیدم خودمم عاشق مافیا بودنم ولی چون نمتیونم ادم بکشم نمیتونم مافیا بشم
&هوم باشه.......اجومااا(یکم بلند)
اجوما: بله ارباب
&این کوچولو رو ببر به اتاقش خدمتکار شخصیمه کاری بهش نده منم میرم شرکت
٪کوچولو عمته بزرگ خان
&زبون دراز
٪خودتی
&خودتی
٪تویی
&تویی
٪تویییی
&تویی
٪منم
&منم
٪دیدی گفتم تویی
&کلک باز
٪(زبونشو در میاره)
&میفوته دنبال سونگمین
&وایسا ببینم بچه پرووو
٪عمراااا
خدمتکارا با تعجب نگامون میکردن برا خودمم عجسب بود منی که تاحالا نخندیدم داشتم دنبال یه بچه فسقلی میدوییدم و لبخند زده بودم؟
لبخندمو جمع کردم و اخم کردم
سونگمین که دید اخم کردم خنده اش محو شد و ترسیده بهم زل زد
تعضیمی کرد و گفت
٪ببخشید ارباب
&ادم باش کوچولو
٪من کوچولو نیستمممم این تویی که خیلی بلندیی دیگه بهم نگو کوچولو(داد بلند)
بعدشم رفت تو اتاق و درو پشت سرش کوبید
برام سوال یود جرا انقد از اینکه بهش بگم کوچولو بدش میاد باید یه بار بپرسم ازش ولش بابا رفتم تو اتاقم به حموم 15 مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو سذیع خشک کردم و صاف و لَخت گذاشتم بمونه یه شلوار لی مشکی یکم گشاد پوشیدم و یه پیرهن مشکی هم روش پوشیدم و پیرهن رو انداختم زیر شلوارم کاپنشم نیم تنه ایم که پف داشت و پوشیدم و یکم ادکلن زدم و گوشیمو برداشتم و اومدم بیرون رفتم بیرون از عمارت و سوار فراری مشکیم شدم و با سرعت زیاد رفتم سمت شرکت..............
وقتی رسیدم ماشنو دادم به نگهبان تا ببره پارکینک پارک کنه رفتم بالا که هیونجین با هول اومد پیشم
ادامه دارد.......
دیدگاه ها (۱۵)

مافیای با نمک من پارت 4 که هیونجین با نارتحتی اومد پیشم♡چان(...

مافیای با نمک من پارت ۵براید بغلش کردم و سریع رفتم پایین سوا...

مافیای بانمک منپارت2٪کوچولو عمته &زبونتم که درازه......عیبی ...

مافیای بانمک منپارت ۱ (علامت بنگچان& علامت سونگمین٪ علامت هی...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

نفرین شیرین. پارت 1

چرا من پارت ۲جونکوک: باشه الان میام چاگیاات؛ ممنونویو ات: رف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط