دختری باموهای صورتی. پارت 13
دختری باموهای صورتی. پارت 13
از زبان انیا
امروز قراره عمم بیاد اینم که کرمش بد موقع فعال شده
دستش رو گرفتم ودر گوشش گفتم
انیا: وقتی اومدی تا فیلم ببینیم کرم بریز
و رفتم خونه
*خونه انیا از پدرو مادرش جداس *
رفتم داخل واماده شدم ورفتم خونه پیش باباومامانم
رسیدم ودر زدم که ایمی دروباز کرد
*ایمی عمه انیاس وقتی امی کوچیک بوده پد رومادر لوید اونو به فرزند خوندگی میگیرن*
وریدم بغلش
رفتیم تو کلی فیلم دیدیم کلی گفتیمو خندیدم
اوه اوه ساعتو نیگا الان دامیان جوش میاره باید برم خدا حافظی کردمو رفتم تو سالن بازیا اونجا ما یه فیلم ترسناک که اصلا نرسناک نیستو بادامیان میبنم این سالن توی منطقه منه پس باید اول من بیام اون دم در خونه با موترش وامیسته تامن بیا
اوه چه عصبیه
واو
دامیان: این چه ساعتیه اخه تو اومدی بزنم بتر کونمت نفهمیده چی شد اون زنه مرپ یازنده موند؟ زود باش دیگه اههه
سوار موترامون شدیم مورفتیم
بعد ازدیدن فیلم توی مدرسه
اخ دامیان نابود شد وقتی فهمید زنه همون شیطانس
تواین فکرا بودم که یه دختر امدوگفت
..........
از زبان انیا
امروز قراره عمم بیاد اینم که کرمش بد موقع فعال شده
دستش رو گرفتم ودر گوشش گفتم
انیا: وقتی اومدی تا فیلم ببینیم کرم بریز
و رفتم خونه
*خونه انیا از پدرو مادرش جداس *
رفتم داخل واماده شدم ورفتم خونه پیش باباومامانم
رسیدم ودر زدم که ایمی دروباز کرد
*ایمی عمه انیاس وقتی امی کوچیک بوده پد رومادر لوید اونو به فرزند خوندگی میگیرن*
وریدم بغلش
رفتیم تو کلی فیلم دیدیم کلی گفتیمو خندیدم
اوه اوه ساعتو نیگا الان دامیان جوش میاره باید برم خدا حافظی کردمو رفتم تو سالن بازیا اونجا ما یه فیلم ترسناک که اصلا نرسناک نیستو بادامیان میبنم این سالن توی منطقه منه پس باید اول من بیام اون دم در خونه با موترش وامیسته تامن بیا
اوه چه عصبیه
واو
دامیان: این چه ساعتیه اخه تو اومدی بزنم بتر کونمت نفهمیده چی شد اون زنه مرپ یازنده موند؟ زود باش دیگه اههه
سوار موترامون شدیم مورفتیم
بعد ازدیدن فیلم توی مدرسه
اخ دامیان نابود شد وقتی فهمید زنه همون شیطانس
تواین فکرا بودم که یه دختر امدوگفت
..........
۴.۶k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.