دختری با موهای صورتی. پارت 12

دختری با موهای صورتی. پارت 12

از زبان نویسنده

بله انیا، بکی ودامیان دریک تیم بودند دامیان اصلا انتظار این رانداشت مات ومبهوت به معلم خیره بود

معلم ازکلاس رفت بیرون

*موقعیت: شروع مسابقه *

بازی والیبال بود ودامیان کاپیتان بود انیا ابشار زن وبکیم توپارو جمع میکرد دامیانم پاسر وبقه هم به جای خودشون بودن وباید بایکی از بهترین مدارس بازی میکردن بازی میتوانست خیلی برای انها مفید باشد
این یک نوع مبارزه بین دومدرسه برتر بود
به همین دلیل دانشواری سلطنتی هم حضور داشتند

بازی شروع شد

ودقایقی ازبازی میگذشت دست اول واقعا بی نظیر بود انیا یک ابشار زن ماهر وباتجربه بود چون برای جمع اوری اطلاعات کاهی خود را ورزش گار جلوه میداد ولی والیبال فرق میکر ازنظر او ابشار زدن لذت بخش بو واو احساس میکرد دارد پرواز میکند

.
.
.
*بعد از بازی وبرد تیم دامیان*

از زبان دامیان

پسر اصلا فکر نمیکردم بازیش انقدر خوب باشه اونا حتی یک امتیازم نگرفتن
رفتم پیش انیا وگفتم

دامیان: خب شاید دسته کمت گزفتم

اینو گفتم که جلیا سرو کلش پیدا شد اهه احمق حیف من که یه همچین دختر خاله ای دارم وایی اینم که کورو عه این خاهر برادر دورگه واقعا رومخن اهه تازه اومده بود این کله صورتی رو خط خطی کنم اهه

از زبان جلیا
وایی دامیان ساما خیلی جذلب تر شده
این دختره دیگه کیه احتمالا عاشق دامیان ساما شده برم یکم حالیش کنم که دنیا دست کیه
از زبان کورو

این دختره خیلی خشلکه حیفه که پیش این لکه ننگ بمونه احمق خواهر من که به این دل داده من این دختر رو مال خودم میکنم اون لیاقت بهترین هارو داره
...........