فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۱۲۲
[ویو هارین]
بعد از چند مین به مکان مهمونی رسیدیم
ساختمون بزرگ مجللی بود
با کیم وارد شدیم
نگاها روی کیم بود
یکم که نگاه کردم جونگ کوک هاجون هم بودن
همراه کیم سر یکی از میز ها ایستادیم
که کیم با مرد مسنی دست داد
مرده نگاهی بهم کرد
گفت:
- سلام...تو باید هارین باشی
هارین: سلام هارین هستم از آشنایی باهاتون خوشبحت شدم
ـ منم همین طور
نگاهش به کیم داد گفت
- کیم تهیونگ نگفتی بوده همچین خواهر خوشگلی داری
کیم با خنده ملایمی گفت
تهیونگ: اوه درسته... آقای جئون
چرا فامیلش با جونگ کوک یکی ؟
با خنده گفت
- اگه می دونستم همچین خواهر خوشگل و خانومی داری حتما عروسم می شد...
و در ادامه گفت
- البته هنوزم دیر نشده
کیم انگار عصبی شده بود
تهیونگ: اها نظر لطف شماست ......پسرتون نمی بینم
مرده به گوشه ای اشاره کرد
ـ پسرم اون طرف
وقتی به جایی که اشاره کرد نگاه کردم
جونگ کوک بود
پسرش جونگ کوک هست ؟
گیر کیا افتادم
آقای جئون به پسرش یعنی جونگ کوک اشاره کرد بیاد
که آقا اومد
و دقیقا کنار من بدبخت ایستاد
رو به پدرش کرد
جونگ کوک: سلام پدر
پارت ۱۲۲
[ویو هارین]
بعد از چند مین به مکان مهمونی رسیدیم
ساختمون بزرگ مجللی بود
با کیم وارد شدیم
نگاها روی کیم بود
یکم که نگاه کردم جونگ کوک هاجون هم بودن
همراه کیم سر یکی از میز ها ایستادیم
که کیم با مرد مسنی دست داد
مرده نگاهی بهم کرد
گفت:
- سلام...تو باید هارین باشی
هارین: سلام هارین هستم از آشنایی باهاتون خوشبحت شدم
ـ منم همین طور
نگاهش به کیم داد گفت
- کیم تهیونگ نگفتی بوده همچین خواهر خوشگلی داری
کیم با خنده ملایمی گفت
تهیونگ: اوه درسته... آقای جئون
چرا فامیلش با جونگ کوک یکی ؟
با خنده گفت
- اگه می دونستم همچین خواهر خوشگل و خانومی داری حتما عروسم می شد...
و در ادامه گفت
- البته هنوزم دیر نشده
کیم انگار عصبی شده بود
تهیونگ: اها نظر لطف شماست ......پسرتون نمی بینم
مرده به گوشه ای اشاره کرد
ـ پسرم اون طرف
وقتی به جایی که اشاره کرد نگاه کردم
جونگ کوک بود
پسرش جونگ کوک هست ؟
گیر کیا افتادم
آقای جئون به پسرش یعنی جونگ کوک اشاره کرد بیاد
که آقا اومد
و دقیقا کنار من بدبخت ایستاد
رو به پدرش کرد
جونگ کوک: سلام پدر
- ۱۱.۲k
- ۰۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط