فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۱۲۳
[ویو هارین]
- پسرم تهیونگ که می شناسی
و بعد با اشاره کردن به من ادامه داد
- ایشون خواهرش هست
جونگ کوک: همدیگه می شناسیم پدر
آقای جئون با لبخند ملایمی گفت
ـ چه عالی پس
یهو کیم گفت
تهیونگ: خب از دیدنتون خوشحال شدم
رو به من کرد و گفت
تهیونگ: هارین بیا
دنبال آقا راه افتادم
هر دقیقه با یکی آشنا می شدم
پیر و جوون فرقی نداشت
پسرا خیلی بد نگاهم می کردن پیر مردا هم برای پسرشون رسماً
می خواستنم....
فکنم بخاطر که خواهر کیم هستم باشه
وقتی دیگه کیم با یکی گرم گرفت به اطراف نگاه کردم
حوصلم سر رفت
هاجون دیدم که تنهاست....رفتم پیشش
هارین: چه خبر پیر مرد جذاب
خندید گفت
هاجون: خوشگل شدیا
ادای کیم در آوردم گفتم
هارین: سلیقه عالی دارم...... ببین چه خوشگل شدی.... گگگگگ....
خندش گرفت
هارین: لباس کیم انتخاب کرده....کم مونده بود خودش میکاپم کنه
با خنده گفت
هاجون: دختر کم حرص بخور
هارین: دیوونم کرده...هر دقیقه به یک چیز گیر می ده...
داشتم با هاجون حرف می زدم
هاجون فقط می خندید...
که جونگ کوک اومد
هارین: دیگه من برم....از دیدنت خوشحال شدم پیر مرد جذاب

پارت ۱۲۳
[ویو هارین]
- پسرم تهیونگ که می شناسی
و بعد با اشاره کردن به من ادامه داد
- ایشون خواهرش هست
جونگ کوک: همدیگه می شناسیم پدر
آقای جئون با لبخند ملایمی گفت
ـ چه عالی پس
یهو کیم گفت
تهیونگ: خب از دیدنتون خوشحال شدم
رو به من کرد و گفت
تهیونگ: هارین بیا
دنبال آقا راه افتادم
هر دقیقه با یکی آشنا می شدم
پیر و جوون فرقی نداشت
پسرا خیلی بد نگاهم می کردن پیر مردا هم برای پسرشون رسماً
می خواستنم....
فکنم بخاطر که خواهر کیم هستم باشه
وقتی دیگه کیم با یکی گرم گرفت به اطراف نگاه کردم
حوصلم سر رفت
هاجون دیدم که تنهاست....رفتم پیشش
هارین: چه خبر پیر مرد جذاب
خندید گفت
هاجون: خوشگل شدیا
ادای کیم در آوردم گفتم
هارین: سلیقه عالی دارم...... ببین چه خوشگل شدی.... گگگگگ....
خندش گرفت
هارین: لباس کیم انتخاب کرده....کم مونده بود خودش میکاپم کنه
با خنده گفت
هاجون: دختر کم حرص بخور
هارین: دیوونم کرده...هر دقیقه به یک چیز گیر می ده...
داشتم با هاجون حرف می زدم
هاجون فقط می خندید...
که جونگ کوک اومد
هارین: دیگه من برم....از دیدنت خوشحال شدم پیر مرد جذاب

- ۹.۶k
- ۰۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط