غزلی زیبا از حضرت مولانا

غزلی زیبا از حضرت مولانا

نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
"سال نو پیشاپیش بر همه دوستان مبارک"
دیدگاه ها (۴)

فرهاد:نظر کردی سوی قصر دلارامبه زاری گفتی ای سرو گل اندامجگر...

باز کن پنجرهها را که نسیمروز میلاد اقاقی ها راجشن میگیردو به...

چه زیبا گفت "مولانا"عشق را بیمعرفت معنا مکن زر نداری ...

زنی که گلوبندی از بهار نارنج به گردن داردو ریحان و نعنا در ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط