🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
#part_57
شش ماه بعد
#رها
شش ماه از اون شب میگذره
طاها پیشنهاد داد که منو وخودش خونه جدا بگیریم ولی با گوه نخور شکیب همچی کنسل شد و الان هممون تو خونه مشترکمان زندگی میکنیم
امشب قراره یه اتفاق خیلی خوب بیوفته
امشب عروسی شکیب و فریاله😍
پنج ماه پیش شکیب رفت خاستگاری فریال و خانوادش قبول کردن که با هم ازدواج کنن ولی دو ماهه که خانوادش متوجه بارداری فریال شدن و برخلاف تصور ما خیلی خوشحال شدن بنظرم بخاطر اینه که شکیب و خیلی دوس دارن وگرنه دهنشو سرویس میکردن😑
بگذریم ساعت ۷صبه و طاها داره منو نازی میرسونه آرایشگاه
نگاهی به قیافه ژولیده طاها کردم و گفتم:چیزی شده عشقم؟
طاها که حسابی شاکی بود گفت :بعله که چیزی شده اخه مگه چخبره که از ۷صب میرین ارایشگاه بابا من خابم مییااااد چقد کار دارین مگه
رها:خب حالا رسیدیم انقد غر نزن
طاها:پپپپپوف حالا کی بیام دنبالت
رها:اوم نمد ۵٫۶اینا بیا
طاها:چییییی؟یعنی ۱۰ساعت کار دارییییی
رها:عععع اره دیگه تو برو خونه بخاب تازه فریال از ۵صب اینجاست
طاها:وای وای رها فقط برو نبینمت
با نازی خندون پیاده شدیم و رفتیم سمت سالن
وارد شدیم دیدیم ۷،۸نفر دور فریال جم شدن و دارن میکاپش میکن و فریالم اون وسط جیغ جیغ میکنه
فریال:عععع ابرومو کندیی😂
وای نیوفت روم بچمو کشتی🤣
میزنم تو دهنتا گفتم آروم داری کرم میمالی دیوار که گچ نمیکنی😁
اخخخخ موهامو کندی سلیطه خانم😅
رها :وایییی فریال چته مثلا عروسیا😂🤣
طراوت :وایییی رها خوب شد اومدی یچیز بهش بگو کلافمون کرد از بس غر زد
رها:بیخیال راستی فریال رفتی تعیین جنسیت؟
فریال:اره قبل از اینکه بیام اینجا رفتم
نازی :وا مگه باز بود
فریال :اره بابا شبانه روزیه ولی خب جوابش ساعت ۸شب میاد
نازی:جشن نمیگیری؟
فریال:چرا دیگه عروسی و جشن تعیین جنسیت یکی میشه
نازی :ازین بادکنکا میدم بهتون یا کیک
فریال:نمدونم شکیب میره میگیرش
رها:عع اوکی دوس داری چی باشه🥺
فریال:وای رها دختررر
رها:عی جان شکیب چی؟
فریال:شکیب اول پسر میخواست ولی الان میگه دختر
نازی:حالا بزنه پسر شه😂
فریال :عع نفوس بد نزن
رها:....
طراوت :اهای شما عروسی تشریف نمیبرین
نازی:چرا چرا
طراوت:پس بفرمایید بنشینید دیگه😒😂
رها:اومدیم😁
ادامه دارد ... •📕❤•
#part_57
شش ماه بعد
#رها
شش ماه از اون شب میگذره
طاها پیشنهاد داد که منو وخودش خونه جدا بگیریم ولی با گوه نخور شکیب همچی کنسل شد و الان هممون تو خونه مشترکمان زندگی میکنیم
امشب قراره یه اتفاق خیلی خوب بیوفته
امشب عروسی شکیب و فریاله😍
پنج ماه پیش شکیب رفت خاستگاری فریال و خانوادش قبول کردن که با هم ازدواج کنن ولی دو ماهه که خانوادش متوجه بارداری فریال شدن و برخلاف تصور ما خیلی خوشحال شدن بنظرم بخاطر اینه که شکیب و خیلی دوس دارن وگرنه دهنشو سرویس میکردن😑
بگذریم ساعت ۷صبه و طاها داره منو نازی میرسونه آرایشگاه
نگاهی به قیافه ژولیده طاها کردم و گفتم:چیزی شده عشقم؟
طاها که حسابی شاکی بود گفت :بعله که چیزی شده اخه مگه چخبره که از ۷صب میرین ارایشگاه بابا من خابم مییااااد چقد کار دارین مگه
رها:خب حالا رسیدیم انقد غر نزن
طاها:پپپپپوف حالا کی بیام دنبالت
رها:اوم نمد ۵٫۶اینا بیا
طاها:چییییی؟یعنی ۱۰ساعت کار دارییییی
رها:عععع اره دیگه تو برو خونه بخاب تازه فریال از ۵صب اینجاست
طاها:وای وای رها فقط برو نبینمت
با نازی خندون پیاده شدیم و رفتیم سمت سالن
وارد شدیم دیدیم ۷،۸نفر دور فریال جم شدن و دارن میکاپش میکن و فریالم اون وسط جیغ جیغ میکنه
فریال:عععع ابرومو کندیی😂
وای نیوفت روم بچمو کشتی🤣
میزنم تو دهنتا گفتم آروم داری کرم میمالی دیوار که گچ نمیکنی😁
اخخخخ موهامو کندی سلیطه خانم😅
رها :وایییی فریال چته مثلا عروسیا😂🤣
طراوت :وایییی رها خوب شد اومدی یچیز بهش بگو کلافمون کرد از بس غر زد
رها:بیخیال راستی فریال رفتی تعیین جنسیت؟
فریال:اره قبل از اینکه بیام اینجا رفتم
نازی :وا مگه باز بود
فریال :اره بابا شبانه روزیه ولی خب جوابش ساعت ۸شب میاد
نازی:جشن نمیگیری؟
فریال:چرا دیگه عروسی و جشن تعیین جنسیت یکی میشه
نازی :ازین بادکنکا میدم بهتون یا کیک
فریال:نمدونم شکیب میره میگیرش
رها:عع اوکی دوس داری چی باشه🥺
فریال:وای رها دختررر
رها:عی جان شکیب چی؟
فریال:شکیب اول پسر میخواست ولی الان میگه دختر
نازی:حالا بزنه پسر شه😂
فریال :عع نفوس بد نزن
رها:....
طراوت :اهای شما عروسی تشریف نمیبرین
نازی:چرا چرا
طراوت:پس بفرمایید بنشینید دیگه😒😂
رها:اومدیم😁
ادامه دارد ... •📕❤•
۲۵.۸k
۰۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.