عشق حاضر جواب منp65

- مزه نریز پیاده شو!‬
‫انقدر گشنم بود که سریع پریدم پایین با هم وارد رستوران خیلی خوشملی شدیم! یه میز دونفره‬ ‫انتخاب کردو رفتیم پشتش نشستیم!‬
‫- چی میخوری؟‬
‫- اوال باید بگی چی میل داری؟ دوما بگو چی میل ندارم در حال حاضر همه چی میل دارم!‬
‫- ببین عزیزم من جی اف (‪ )gf‬چاق نمیخوام سعی کن زیاد کوفت نکنی!‬
‫- شما شاید دلت خیلی چیزا بخواد ولی من دلم نمیخواد انجامش بدم!‬
‫پوزخند زدو گفت:‬
‫- نه دیگه الآن مجبوری انجامش بدی چون حتی اب خوردنتم با اجازه من صورت میگیره!‬
‫- بزن بغل با هم بریم!‬
‫- نگران نباش عزیزم نزنمم بغل با خودم میبرمت!‬
‫یه دفعه ای چشمم اوفتاده به یه بچه خوشمزه! شبیه هلو بود! قربونت برم لپاشو نگا!‬
‫بدون فکر از جام پاشدم ... متوجه صدای جیمین شدم که بهم گفت کجا میری ولی‬
‫بهش توجهی نکردم و رامو رفتم! نزدیک میز اون خانوم و اقاهه که اون بچه خوشمزه مال اونا بود‬ ‫شدم و با لبخند به خانومه گفتم:‬
‫- سلام!‬
‫خانومه نگاه مهربونی بهم کردو گفت:‬
‫- سلام ..‬
‫اروم با انگشتم لپه دختر کوچولو رو نوازش کردم!‬
‫- وایی این فرشته اینجا چیکار میکنه دخترتون خیلی خشگله 🥺
‫باز مهربون گفت:‬
‫- مرسی نظر لطفتونه!‬
‫- اسمش چیه؟‬
‫- یوری
‫چه بهشم میاد گوگولی!‬
‫- میتونم یه لحظه ببرمش سر میز خودمون!‬
‫خانومه یه نگاهی به شوهرش کردو بهم گفت:‬
‫- بله البته
‫وای وقتی گذاشتش تو بغلم انگار پنبه بغل کردم!‬
‫- الآن میارمش!‬
‫به سمت میز خودمون رفتم ...‬
‫- اخیییییی، چقدرماهی! بیا بریم پیشه عمو جمن یکم اذیتش کنیم!‬
‫دوتایی با هم بخندیم!‬
‫تا نزدیک میز شدم جیمین عصبی بهم گفت:‬
‫- تو عقل تو سرت نیست چرا اینو اووردی اینجا؟‬
‫به یورس نگاه کردم شیطون اونم تو کفه جیمین بود! لپشو نرم کشیدمو به جیمین گفتم:‬
‫- ببین چقدر نازه! دلت میاد اینجوری باهاش حرف میزنی؟‬
‫جیمین نفسشو فوت کردو هیچی نگفت!‬
‫- میخوای بغلش کنی؟!‬
‫- نه برش گردون زودتر
دیدگاه ها (۰)

عشق حاضر جواب منp66

عشق حاضر جواب منp67

عشق حاضر جواب منp64

عشق حاضر جواب منp63

مصاحبه جیمین جونگکوک در برنامه ژاپنی Mezamashi TV🐥🐰💜🐰: من از...

مصاحبه جیمین جونگکوک در برنامه ژاپنی Mezamashi TV🐥🐰💜🐰: من از...

P12🍯&{تو خواب تکون میخوره و چونکه خیلی به جیمین نزدیک بوده م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط