عشق حاضر جواب منp67

یه چیزی بهت بگم؟‬
‫لبخند زدمو گفتم:‬
‫- بله بفرمایید!‬
‫- تو صورته خیلی بامزه و خوشگلی داری ، صورتت معصومیته یه بچه رو داره! در ضمن بهم میاید‬ ‫همسرتم واقعا خوشتیپه
‫شوهرم؟ کی؟ جمننن؟ صد سال سیاه! لبخند زدمو گفتم:‬
‫- نظر لطفتونه مرسی!‬
‫و به سمته میزه خودمون رفتم ... سفارشمونو اوورده بودن!‬
‫تا نشستم جمن دهنشو افتتاح کرد!‬
‫- خانومه بهت چی گفت؟‬
‫- تو فوضولی؟‬
‫- باز تو روت زیاد شد؟‬
‫- هیچی گفت حیف تو! حیفه این همه زیباییت! این همه مهربونیت این همه خانومیت که رفتی با‬ ‫این‬
‫گودزیال ی گلابی دوست شدی!‬
‫جیمین بهم نگاه کردو گفت:‬
‫- الآن تمامه اینا رو اون خانومه گفت دیگه؟‬
‫- پ ن پ یوری زبون باز کرد گفت!‬
‫- ا ... جدی؟ اوکی!‬
‫یه دفعه از پشت میز پاشود! یا حضرت فیل!‬
‫- بابا بشین شوخی کردم! باور کن شوخی کردم؟‬
‫نشست سر جاش! شیطون بهم نگاه کرد!‬
‫- فسقلی تلافیشو سرت در میارم!‬
‫- دلت نمیاد میدونم!‬
‫جیمین فقط نگام کردو خونسرد گفت:‬
‫- حالا ببین!‬
‫- شرمنده من فعلا عینکمو نیاووردم خوب نمیبینم!‬



‫- رزی میای دیگه؟‬
‫- فکر نکنم آیو..‬
دیدگاه ها (۰)

عشق حاضر جواب منp68

عشق حاضر جواب منp69

عشق حاضر جواب منp66

عشق حاضر جواب منp65

#Gentlemans_husband#season_Third#part_257+میبینم خوب بلدی هم...

اولین نگاه_𝗽𝗮𝗿𝘁𝟳(پایانی)همه با تعجب نگاهمون میکردن یه نگاه ب...

ریالیتی شو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط