مافیای سرد پارت : ۳۲

_ خب حالا آماده شو که بریم خونه ی مامان جون

# باشه

ایشششش

_ خب دیگه من سه کیونگ رو میبرم خونه مامان جون بای ( پوزخند )

مرز ( آروم ) ( ادمین : با بچه من درست حرف بزن نکبت )

# خدافظ مامانی

خدافظ

ات ویو

ایشششش حالا چیکار کنم .... ابن جونگ کوک دیوونست ( هوی دیوونه خودتی کوچه سگ ) اصلا وقتی اومد خونه خودمو میزنم به خواب ... آره فکر خوبیه .... یکم منتظر موندم که کوک بیاد که صدای کلید رو شنیدم سریع رفتم سمت تخت و خودمو زدم به خواب

_ ات !

_ ات کجایی

یهو در اتاق باز شد

_ خوابیده

_ آه چه بهتر کارم راحت تر انجام میدم ( پوزخند )

چییی کوک دیوونست ...

شما خیلی بیجا کردی

بلند شدم و بهش نگاه کردم

_ اِ بیدار بودی ( پوزخند )

درد ... مگه یادت رفته ما از طلاق گرفتیم تازشم اگه بخوای بهم دست بزنی میتونم ازت شکایت کنم !

_ باشه باشه آروم باش .... ولی فکر کنم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم !

چ....

یهو لب.ش رو گذاشت رو ل.بام و مک میزد ... یهو علم داد رو تخت و روم خیمه زد

_ نمیتونی از دستم فرار کنی

تا خواست لبا.سم رو در بیاره زنگ خونه خورد

_ لعنتی

فکر کنم میتونم از دستت فرار کنم مستر جئون ( پوزخند )

_ اشکالی نداره هنوز یه عالمه وقت هست تازه ساعت ۱۰ صبحه !

ایشششش

صدایه درررررررررررررر

_ اه باشه اومدم

کوک بلند شدو رفت منم بلند شدم و رفتم همراه کوک رفتم سمت در وقتی درو باز کرد ..... آشغال عوضی

هه ( پوزخند از سر عصبانیت )

_ تو اینجا چی میگی !

لیا: سلام ددی ( عشوه )

_ تو اینجا چی میگی هرزه چند باز بهت گفتم اینجا یا جن.ده ( داد )

لیا : ددی منو به خاطر تمام کارایی که کردم ببخش ... من دوست دارم ( عشوه و اشک تمساح )

_ عوضی آشغال تو بودی که کل پول منو بالا کشیدی .... اونوقت انتظار داری تورو ببخشم .... اصلا مگه من تورو دوست دارم ج.نده خیابونی !

لیا : اما ددی....

مگه نشنیدی چی گفت گورتو گم کن

لیا : تو اینجا چی میگی جن.ده

چی گفتی ؟!

لیا : ددی این ج.نده اینجا .....

یهو کوک محکم زد تو گوشش

_ اسم خودتو رو اسم زن نزار هرزه جن.ده پولی ! حالا هم گورتو گم کن ( داد )

و محکم درو بست .... دوباره در زده شد رفتن درو باز کردم

گورتو گم کن دی.....

= ات حالت خوبه !

جیمین تویی

= آره .... اون لیا این جا چیکار میکرد

هه اومده بود گوه خوری !

= مثل همیشه ..... کوک اینجاست

مثل همیشه ؟!

= اون همیشه میاد اینجا و میگه کوک میان بهم برگردیم کوک هم در جواب بهش میگه بیا👍🤡( جواب همه ایرانی ها به هیتری که داره گوه میخوره 👍 )

آها ... کوک بیا جیمینه

_ اومدم

بیا تو

= نه وضعیت اضطراری باید کوک رو با خودم ببرم

_ اومدم .... چی شده

= .....

این داستان ادامه دارد ....

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ💜
اینم از پارت ۳۱ 💝😌
امیدوارم خوشتون اومده باشه 😊❤️
دیدگاه ها (۳)

ممنونم از حمایتتون 🥺❤️

ارمی نیسی اگه اینو پخش نکنیسلام ارمی، شاید شنیده باشید که هی...

مافیای سرد

مافیای سرد

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۳

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط