اون یکی پليس: پیداشون کردم یکیش مرده اون یکی از حال رفته
اون یکی پليس: پیداشون کردم یکیش مرده اون یکی از حال رفته
همون پليس اولی ( آلام از خنده میمیرن 😂😂)
هر دو رو بردار بریم
*اصلا اونی که الان حرف زد پليس یک اون یکی دو اوکی
پليس ۲ : چشم رئیس
* ا/ت و امیلی رو برداشتن و با ماشین پليس داشتن میبردن دادگاه
پلیس ۱ : وقتی رفتی جسد رو ببر پیش قربان و اونی که زنده هست رو ببر توی یکی از اتاق های خالی تا به هوش بیاد
پلیس ۲ : چشم رئیس
بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ
از زبان ا/ت
بیهوش نبودم فقط میخواستم یواشکی به حرفاشون گوش بدم که یهو صدای شلیک اومد فکر کروم پليس ها شلیک کردن ولی وقتی چشمم رو باز کردم دیدم پليس ها مردن و دو نفر با کت شلوار یکی کت شلوار آبی و اون یکی سبز که یکیش موهاش رو بافته بود داشتن میومدن سمتم
اونی که موهاش رو بافته بود : نترس ما باهات کاری نداریم اومدیم نجاتت بدیم
اون یکی : اسم من ریندو هست و اونم داداشم ران
ا/ت : واقعا میخواین نجاتم بدین ؟
ران : آره خانوم کوچولو اسمتون
* ران و ریندو و کل گروه بونتن اسمتون رو میدونستن ولی خودشون رو به اون راه زده بودن
ا/ت : اس...اسمم...ا/ته خوشبختم
ریندو : ماهم خوشبختیم
* ریندو شمارو براید استایل ( پرنسسی ) بغل کرد و برد گزاشت تو ماشینشون و ران هم نشست ماشین رو برونه شما جلو کنار ران نشستین و ریندو پشت ران
ا/ت : منو کجا میبرید؟
ریندو : یه جای امن
از زبان ا/ت
الان که دقت میکنم خیلی آشنا هستن شبیه دوستای بچگی هامن من دو تا دوست به اسم ران و ریندو داشتم که باهم برادر بودن و قیافه هاشون هم کپی همونا هست من بچگی هام روی دوستام ران و ریندو کراش بودم که البته ران رو بیشتر دوست داشتم
ادامش رو الان میزارم
همون پليس اولی ( آلام از خنده میمیرن 😂😂)
هر دو رو بردار بریم
*اصلا اونی که الان حرف زد پليس یک اون یکی دو اوکی
پليس ۲ : چشم رئیس
* ا/ت و امیلی رو برداشتن و با ماشین پليس داشتن میبردن دادگاه
پلیس ۱ : وقتی رفتی جسد رو ببر پیش قربان و اونی که زنده هست رو ببر توی یکی از اتاق های خالی تا به هوش بیاد
پلیس ۲ : چشم رئیس
بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ
از زبان ا/ت
بیهوش نبودم فقط میخواستم یواشکی به حرفاشون گوش بدم که یهو صدای شلیک اومد فکر کروم پليس ها شلیک کردن ولی وقتی چشمم رو باز کردم دیدم پليس ها مردن و دو نفر با کت شلوار یکی کت شلوار آبی و اون یکی سبز که یکیش موهاش رو بافته بود داشتن میومدن سمتم
اونی که موهاش رو بافته بود : نترس ما باهات کاری نداریم اومدیم نجاتت بدیم
اون یکی : اسم من ریندو هست و اونم داداشم ران
ا/ت : واقعا میخواین نجاتم بدین ؟
ران : آره خانوم کوچولو اسمتون
* ران و ریندو و کل گروه بونتن اسمتون رو میدونستن ولی خودشون رو به اون راه زده بودن
ا/ت : اس...اسمم...ا/ته خوشبختم
ریندو : ماهم خوشبختیم
* ریندو شمارو براید استایل ( پرنسسی ) بغل کرد و برد گزاشت تو ماشینشون و ران هم نشست ماشین رو برونه شما جلو کنار ران نشستین و ریندو پشت ران
ا/ت : منو کجا میبرید؟
ریندو : یه جای امن
از زبان ا/ت
الان که دقت میکنم خیلی آشنا هستن شبیه دوستای بچگی هامن من دو تا دوست به اسم ران و ریندو داشتم که باهم برادر بودن و قیافه هاشون هم کپی همونا هست من بچگی هام روی دوستام ران و ریندو کراش بودم که البته ران رو بیشتر دوست داشتم
ادامش رو الان میزارم
۱۲.۶k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.