بهشت من
بهشت من
پارت 33
از خونه رفتیم بیرون
ستاره:زن داداش گوشیت رو یک دقیقه میدی
الیا:گوشیم رو شکوندم که ردمو نزنن
ستاره:الان بریم برات گوشی بخرم
الیا:لازم نیست دامون برام میخره
ستاره:نگران نباش پولشو از دامون میگیرم
الیا:باشه
دریا امد نزدیک گوشم
دریا:دوستای جدید پیدا کردی ویگه به ما مجل نمیدی
الیا:چقدر حسودی نفهم تو عشق منی
دریا:خر
سوار اسانسور شدیم
رفتیم سوار ماشین ستاره شدیم ماشینش سر باز بود
ستاره:اگر گرمتونه کولر بگیرم
الیا:نه خوبه
ستاره با سرعت میررفت خیلی حال میداد من تو زندگیم بیشتر از 60 تا نمیرفتم ستاره داشت با 150تا میرفت
دریا:میشه یه کوچولو اروم بری
ستاره:این ارومشه میخوای تندشو برم
ستاره پاشو رو گاز فشار داد رفت رو 200
حس میکردم الانه که تصادف کنیم
ستاره یهویی وایساد
بچه ها رسیدیم پیاده شید سقف ماشین رو بست و پیاده شدیم
یه پارک خیلی بزرگ بود
دریا:الان قراره بریم پیاده رویییییی
الیا:انقدر غر نزن بیا بریم
دریا داشت با زور بغلم میامد
دریا:ولی این پسره نوید خیلی خوشگله
الیا:اوووو عاشق شده
ستاره:نوید پسر خیلی خوبیه
دریا:ستاره میشه بیشتر از نوید برام بگی
دریا و ستاره هپگداشت با هم دیگه میگفتن و میخندیدم من دلم میخواست یه چیزی بخورم
الیا:دریا ستاره بیاین بریم اینجا یه بستنی فروشی هست بریم بستنی بخوریم
دریا:برو تو ما هم میایم
من داشتم میرفتم به سمت بستنی فروشی که ....
پارت 33
از خونه رفتیم بیرون
ستاره:زن داداش گوشیت رو یک دقیقه میدی
الیا:گوشیم رو شکوندم که ردمو نزنن
ستاره:الان بریم برات گوشی بخرم
الیا:لازم نیست دامون برام میخره
ستاره:نگران نباش پولشو از دامون میگیرم
الیا:باشه
دریا امد نزدیک گوشم
دریا:دوستای جدید پیدا کردی ویگه به ما مجل نمیدی
الیا:چقدر حسودی نفهم تو عشق منی
دریا:خر
سوار اسانسور شدیم
رفتیم سوار ماشین ستاره شدیم ماشینش سر باز بود
ستاره:اگر گرمتونه کولر بگیرم
الیا:نه خوبه
ستاره با سرعت میررفت خیلی حال میداد من تو زندگیم بیشتر از 60 تا نمیرفتم ستاره داشت با 150تا میرفت
دریا:میشه یه کوچولو اروم بری
ستاره:این ارومشه میخوای تندشو برم
ستاره پاشو رو گاز فشار داد رفت رو 200
حس میکردم الانه که تصادف کنیم
ستاره یهویی وایساد
بچه ها رسیدیم پیاده شید سقف ماشین رو بست و پیاده شدیم
یه پارک خیلی بزرگ بود
دریا:الان قراره بریم پیاده رویییییی
الیا:انقدر غر نزن بیا بریم
دریا داشت با زور بغلم میامد
دریا:ولی این پسره نوید خیلی خوشگله
الیا:اوووو عاشق شده
ستاره:نوید پسر خیلی خوبیه
دریا:ستاره میشه بیشتر از نوید برام بگی
دریا و ستاره هپگداشت با هم دیگه میگفتن و میخندیدم من دلم میخواست یه چیزی بخورم
الیا:دریا ستاره بیاین بریم اینجا یه بستنی فروشی هست بریم بستنی بخوریم
دریا:برو تو ما هم میایم
من داشتم میرفتم به سمت بستنی فروشی که ....
۴.۴k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.