استاد کیم فصل
استاد کیم (فصل۲ )
پارت ۱۰۴
مینو : شوهریییییییی اون لباتو بوس کنم ... بریم
راهی شدن و مشغول خریدن وسالی خوراکی شدن از کیک و شیرینی گرفته مشغول ریختن در سبد خرید شد و کاکائو کاراملی را برداست و شروع به خورد اش کرد
سبد را در دست تهیونگ داد
مینو : شوهرییی زود باش نوتلا هم بخر
تهیونگ : چشم خانم کوچولوم
مشغول صحبت کردن بودن که مینو یهویی ساکت شد و روبه رو را نگاه میکرد تا اینکه تهیونگ هم نگاه اش را به اون فرد دوخت
کانگ دا: هی ببین کی اینجاست
مینو سمته تهیونگ رفت و دست اشرا محکم گرفت
تهیونگ : به کی میگی ببین کسی که همراهت نیست
کانگ دا خنده ای کرد
کانگ دا: باشه حالا آقا استاد ... اووو مینو شکمت
مینو درست پشته سر تهیونگ ایستاده بود
تهیونگ : ما با احمقا دهن به دهن نمیشیم
راه رو را ادامه داد و سمته حساب داری رفتن وسایل ها رو حساب کردن و سمته ماشین رفتن مینو سوار ماشین شد و تهیونگ تو صندلی ها پشت وسایل ها خوراکی را گذاشت و سمته صندلی راننده رفت ...
تهیونگ : مینو جان خوبی حالت خوبه
مینو : نه عزیزم چیزی نیست فقد زود بریم خونه
تهیونگ : باشه
بعد از راهی شدن تهیونگ گفت
تهیونگ : لباست رو میارن باشه
مینو : برایه شب
تهیونگ : اوهمم .... الان رفتی خونه دراز بکش باشه
مینو : باشه شوهریی مگه من بچم خودم میدونم چیکارکنم
تهیونگ : چه خب که میدونی عزیزم
》》》》》》》》》》》》》》
بعد اینکه از تهیونگ خداهافظی کرد سمته اتاق خودش میرفت وسایل هایش به دست نگهبان بود وارد اتاق اش شد و با کلافگی رو تخت دراز کشید نگهبان هم وسایل ها رو گذاشت رو میز و از اتاق خارج شد
مینو..... خیلی نگران برایه امشب نکنه اتفاقی بیافته نه هیچی نمیشه اینا بخاطر حاملگیه
دست اش را گذاشت رو شکم اش
مینو ... پچم به فکره مادرش مگه نه اییی زود به این دنیا بیا و منو از تنهاییم بیرون کن نی نی یه من
بعد از اینکه یه عالمه با بچش حرف زد به خواب رفت
》》》》》》》》》》》》》
تهیونگ همانطوری مثل هر وقت و هر زمان با سکوت به حرف های اونا گوش میکرد
یون وو : چرا مینو رو دزدید
تهیان : شاید بخاطر اینکه از ما باج میخواست
گایا : نه اون اگه باج میخواست به ما میگفت این همه مدت مینو رو زندونی نمیکرد
یون وو : مرتیکه آخه چی شده جون خواهرم میخواست
گایا : این ... راستش استاد به شما برنخوره ولی اون عاشق مینو هستش
بلخره این سکوت را شکست و گفت
تهیونگ : گایا جان بهم برمیخوره ولی اون حق ندار
@Yoniin953
پارت ۱۰۴
مینو : شوهریییییییی اون لباتو بوس کنم ... بریم
راهی شدن و مشغول خریدن وسالی خوراکی شدن از کیک و شیرینی گرفته مشغول ریختن در سبد خرید شد و کاکائو کاراملی را برداست و شروع به خورد اش کرد
سبد را در دست تهیونگ داد
مینو : شوهرییی زود باش نوتلا هم بخر
تهیونگ : چشم خانم کوچولوم
مشغول صحبت کردن بودن که مینو یهویی ساکت شد و روبه رو را نگاه میکرد تا اینکه تهیونگ هم نگاه اش را به اون فرد دوخت
کانگ دا: هی ببین کی اینجاست
مینو سمته تهیونگ رفت و دست اشرا محکم گرفت
تهیونگ : به کی میگی ببین کسی که همراهت نیست
کانگ دا خنده ای کرد
کانگ دا: باشه حالا آقا استاد ... اووو مینو شکمت
مینو درست پشته سر تهیونگ ایستاده بود
تهیونگ : ما با احمقا دهن به دهن نمیشیم
راه رو را ادامه داد و سمته حساب داری رفتن وسایل ها رو حساب کردن و سمته ماشین رفتن مینو سوار ماشین شد و تهیونگ تو صندلی ها پشت وسایل ها خوراکی را گذاشت و سمته صندلی راننده رفت ...
تهیونگ : مینو جان خوبی حالت خوبه
مینو : نه عزیزم چیزی نیست فقد زود بریم خونه
تهیونگ : باشه
بعد از راهی شدن تهیونگ گفت
تهیونگ : لباست رو میارن باشه
مینو : برایه شب
تهیونگ : اوهمم .... الان رفتی خونه دراز بکش باشه
مینو : باشه شوهریی مگه من بچم خودم میدونم چیکارکنم
تهیونگ : چه خب که میدونی عزیزم
》》》》》》》》》》》》》》
بعد اینکه از تهیونگ خداهافظی کرد سمته اتاق خودش میرفت وسایل هایش به دست نگهبان بود وارد اتاق اش شد و با کلافگی رو تخت دراز کشید نگهبان هم وسایل ها رو گذاشت رو میز و از اتاق خارج شد
مینو..... خیلی نگران برایه امشب نکنه اتفاقی بیافته نه هیچی نمیشه اینا بخاطر حاملگیه
دست اش را گذاشت رو شکم اش
مینو ... پچم به فکره مادرش مگه نه اییی زود به این دنیا بیا و منو از تنهاییم بیرون کن نی نی یه من
بعد از اینکه یه عالمه با بچش حرف زد به خواب رفت
》》》》》》》》》》》》》
تهیونگ همانطوری مثل هر وقت و هر زمان با سکوت به حرف های اونا گوش میکرد
یون وو : چرا مینو رو دزدید
تهیان : شاید بخاطر اینکه از ما باج میخواست
گایا : نه اون اگه باج میخواست به ما میگفت این همه مدت مینو رو زندونی نمیکرد
یون وو : مرتیکه آخه چی شده جون خواهرم میخواست
گایا : این ... راستش استاد به شما برنخوره ولی اون عاشق مینو هستش
بلخره این سکوت را شکست و گفت
تهیونگ : گایا جان بهم برمیخوره ولی اون حق ندار
@Yoniin953
- ۱۲.۹k
- ۰۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط