استاد کیم فصل

استاد کیم (فصل۲ )
پارت ۱۰۳

مینو : باشه میبخشم تو رو ولی شرط دارم
تهیونگ : قبوله تو اول صبحانه بخور
مینو : ایییییی ممنونم
مینو دوباره شروع به خوردن صبحونه کرد
تا لقمه ای در داهن اش گذاشت یاد چیزی افتاد
تهیونگ ... همه میدونن که امشب حتما جشن میگیریم پس‌امشب اونا هم برنامه ای برایه ما می چینن
لقمه را در دهان اش گذاشت و بلند شد
تهیونگ: تهیان اگه صبحونه خوردی بریم
مینو : کجااااااااا
تهیونگ روبه مینو کرد
تهیونگ : خانم کوچولوم باید بریم کار داریم
مینو از رو صندلی با سختی بلند شد و سمته تهیونگ رفت لقمه نون و پنیر با زیتون و عسل درست کرد و سمته دهان تهیونگ گرفت
مینو : شوهریییییییی زود باش بخور
تهیونگ خنده ای کرد و لقمه را ازش گرفت ب*وسی رو لپه مینو گذاشت
تهیونگ : فعلا عشقم خداهافظ
تهیونگ و تهیان از سالون خارج شدن و سمته ماشین ها رفتن
تهیان : انگار خیلی دوست داره بیش از حد
تهیونگ : اخلاقش درست مثل بچه هاست
تهیونگ تا میخواست سوار موتور اش بشه صدایی که شنید زود ایستاد
مینو : تهیونگ ..... تهیونگ وایستااااااااااا
تهیونگ روبه تهیان کرد
تهیونگ : تو برو منم میام
تهیان سری تکون داد و سوار ماشین شد و راهی شد مینو شیطون با عجله روبه تهیونگ ایستاد
مینو : هی‌ شرط رو یادت رفت
تهیونگ دست مینو را گرفت
تهیونگ : مگه میشه یادم بره
مینو: پس برام" کیک یک طبقه توت فرنگی صورتی با خامه اضافه "و شیرینی " کیک فنجانی " و ....
کمی در فکر فروع رفت و بعدش گفت
مینو : پشمک صورتی و بستی با طعمه‌ موز
تهیونگ : ایگووووووو مینو این همه رو چجوری میخوری
مینو با اخم گفت
مینو : آره خب مگه چیه .....
تهیونگ : باشه خانم کوچولوم حتما تا یک ساعت دیگه همه چی رو میارن
مینو : نه بیا با هم بریم بخریم
تهیونگ: باشه هر چی شما بگی
مینو : پس رو موتور میریم
تهیونگ: نه برات خطر داره تو ماشین میریم
مینو خوشحال شد و با خوشحالی سمته سالون رفت تا پالتو اش را برداره
》》》》》》》》》》》》》》
بعد از یه عالمه حرف زدن مینو رسیدن به فروشگاه مواد خوراکی ...
مینو قبل از تهیونگ از ماشین پیاده شد و سمته فروشگاه رفت
همین که وارد فروشگاه شد سبده خرید و راهی شدن
تهیونگ بلخره خودش رو به مینو رسوند
تهیونگ : ای بابا دختر دیونم کردی اول آروم راه برو بعدشم صبر کن تا منم بیام

@Yonjin953
دیدگاه ها (۱)

استاد کیم (فصل۲ )پارت ۱۰۴مینو : شوهریییییییی اون لباتو بوس ک...

استاد کیم(فصل۲ )پارت ۱۰۵تهیونگ : گایا جان بهم برمیخوره ولی ا...

استاد کیم(فصل۲ )پارت ۱۰۲بعد از شام همه با صحبت های گرم اشون ...

استاد کیم (فصل۲ )پارت ۱۰۱مینو: هی‌ من این لباس رو نمی‌پوشم ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط