عشق مافیا P⁹
عشق مافیا P⁹
*خیلی زخمی شدن ولی خوب مقاومت کردن سه ساعت دبه بیدار میشه
__ممنون لبخند دکتر رفت
☆جرمون دادی چته ات زندست خوبهههه
~کوک خوبی
_عا... عاعاره رف ی لبوان اب خوذد خودسو انداخت روی تخت خابیدن همگی
ات ویو
با سردرد بدن درد سوزش کمر گشادی بیدار سدم چی چی من من نجاتم دادنننننن ععرررررر بعد یهو اجوما اومد منو دید بال در اورد
&اربابببب ات بیدار شدهههه
_هوم چته خابالو با موهای پریشون
&تک خنده اروم ارباب ات بیدار شد ه
_چیییذوق پرید داخل اتاق ات درو بست
+اییییییییییی
_خوبی نگران اومد جلو ات نشست
+بغلش کرد
+ممنونم نجاتم دادیییی
_هوم کارمه با بدنت ک کاری نکرد ن
+ایی نه
_ چرا گذاشتی ببوست
+نبوسیدم با درد کمر نمیتونستم خودمو کنترل کنم و با تیری ک ب یارو زدی دیجه هوف خیلی ازت میترسم
_چرا
+منوهم مثلش میکشی؟
_کی گفتههه بهتری
+اوهوم
☆ات اولن سام علیکم دومن لامثببب ب کوک یچزیر بگو جرمون داددد
~دو زوج عاشق
+چ سرودی
~ورد دو زود عاشق
+ببین اخخخ الان درد دارم وگرنه با همین ناخنام رو بدنت تتو میژدم
~خب خبی
+اوهوم
_برین بیرون با ات کار دارم
~اووو بریم بعد جای باریک مژاحم میشیم
_میری یا
~گوه خوردم چشم ربتن کوک درو قفلید
_خب ات
+هوم
_چرا ازم میترسی
+چون منم مثل اونا میکشی
_هیچوقت اونکارو نمیکنم
+میبینیم
_ تو واقعا ازم میترسیـ
+ترسی ک نمیتونم توصیفش کنم
_اوهوم چیزی خاستی بگو
+گوشی
_خنده بیا برات اوردمشـ
+ذوقققق مرگگگک ممنوننمممم
کوک لباشو روی لبای ات کذاشت دوتا مک زدو جدا شد
_خدافس لبخندو رفت بیرون
ات ویو
خیلی کیوتسده بود خابالو پریسون اوخیییی ولش ک اجوما اومد
&دخترم بیا غذات
,+ممنونننن
غذاشو نمیتونست بخورهچون لبش پاره سدهدبود سوپ لبسث ب درد میورد نتونست بخوره
&ارباب نخوردن
_واااا ینی چی الان دیروز ک خورد... خودممیرم پیشش
_خب ات ببینن چرایوپتو نمیخو... بغض کردی باز چیسده
+للثبم پاره شده دلد دالممممم بفض
_خذایا چقد کیوتی تو ولی مزه خون حس نکردم خوشمزه میومدن
+یاا منحرف خنده
بعد ی ماه ات کاملا خوبشده بود کوک و ات خیلی بهم ولبسته شده بودن و کارای خاکبرسری هم کردن و کوک میخاست از ات جداشه شع یاععع کرم دارم کوک دلیل داشت اون فک میکرد ات قبلا با یکی رلبطه داشته چون عکس فیک دیده
*خیلی زخمی شدن ولی خوب مقاومت کردن سه ساعت دبه بیدار میشه
__ممنون لبخند دکتر رفت
☆جرمون دادی چته ات زندست خوبهههه
~کوک خوبی
_عا... عاعاره رف ی لبوان اب خوذد خودسو انداخت روی تخت خابیدن همگی
ات ویو
با سردرد بدن درد سوزش کمر گشادی بیدار سدم چی چی من من نجاتم دادنننننن ععرررررر بعد یهو اجوما اومد منو دید بال در اورد
&اربابببب ات بیدار شدهههه
_هوم چته خابالو با موهای پریشون
&تک خنده اروم ارباب ات بیدار شد ه
_چیییذوق پرید داخل اتاق ات درو بست
+اییییییییییی
_خوبی نگران اومد جلو ات نشست
+بغلش کرد
+ممنونم نجاتم دادیییی
_هوم کارمه با بدنت ک کاری نکرد ن
+ایی نه
_ چرا گذاشتی ببوست
+نبوسیدم با درد کمر نمیتونستم خودمو کنترل کنم و با تیری ک ب یارو زدی دیجه هوف خیلی ازت میترسم
_چرا
+منوهم مثلش میکشی؟
_کی گفتههه بهتری
+اوهوم
☆ات اولن سام علیکم دومن لامثببب ب کوک یچزیر بگو جرمون داددد
~دو زوج عاشق
+چ سرودی
~ورد دو زود عاشق
+ببین اخخخ الان درد دارم وگرنه با همین ناخنام رو بدنت تتو میژدم
~خب خبی
+اوهوم
_برین بیرون با ات کار دارم
~اووو بریم بعد جای باریک مژاحم میشیم
_میری یا
~گوه خوردم چشم ربتن کوک درو قفلید
_خب ات
+هوم
_چرا ازم میترسی
+چون منم مثل اونا میکشی
_هیچوقت اونکارو نمیکنم
+میبینیم
_ تو واقعا ازم میترسیـ
+ترسی ک نمیتونم توصیفش کنم
_اوهوم چیزی خاستی بگو
+گوشی
_خنده بیا برات اوردمشـ
+ذوقققق مرگگگک ممنوننمممم
کوک لباشو روی لبای ات کذاشت دوتا مک زدو جدا شد
_خدافس لبخندو رفت بیرون
ات ویو
خیلی کیوتسده بود خابالو پریسون اوخیییی ولش ک اجوما اومد
&دخترم بیا غذات
,+ممنونننن
غذاشو نمیتونست بخورهچون لبش پاره سدهدبود سوپ لبسث ب درد میورد نتونست بخوره
&ارباب نخوردن
_واااا ینی چی الان دیروز ک خورد... خودممیرم پیشش
_خب ات ببینن چرایوپتو نمیخو... بغض کردی باز چیسده
+للثبم پاره شده دلد دالممممم بفض
_خذایا چقد کیوتی تو ولی مزه خون حس نکردم خوشمزه میومدن
+یاا منحرف خنده
بعد ی ماه ات کاملا خوبشده بود کوک و ات خیلی بهم ولبسته شده بودن و کارای خاکبرسری هم کردن و کوک میخاست از ات جداشه شع یاععع کرم دارم کوک دلیل داشت اون فک میکرد ات قبلا با یکی رلبطه داشته چون عکس فیک دیده
۴.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.