Part 13
Part 13
هیونجین خیلی عصبی به سمت خونه راه میفته و کلید و
تو در میزاره و درو باز میکنه و وارد خونه میشه
هیونجین
باید به لینو زنگ بزنم
لینو: سلام هیون
هیون: هوففف سلام(با استرس)
لینو:چ...چی شده
هیون: پدرم لونا رو پیش خودش نگه داشته گفته تا پدرت
چیزی که میخواد رو بهش نده لونا رو ول نمیکنه اگه هم
نده ا..گهه هم نده لونا رو میک..شه هق(گریه)
لینو: یعنی چی میخواد؟ من با پدرم صحبت میکنم زیر
زبونش رو میکشم
هیون: باشه بهم خبر بده
لینو: اوکی
لینو
بعد از شنیدن اون حرفا از هیونجین به سمت امارت پدرم
راه افتادم .
لینو:پدرم هست؟
آجوما: بله ارباب توی اتاقشون هستن
لینو: خیلی خب
لینو به سمت اتاق پدرش راه افتاد و در زد
/بیا تو
لینو: پدر ی موضوعی هست
/ چه موضوعی؟چی شده؟
لینو: هوانگ لونا رو گرفته و گفته تا چیزی که میخواد رو
تو بهش ندی لونا رو میکشه
/ اون عوضی لونا رو تو این سال ها ازم گرفت نمیزارم
ایندفعه برای همیشه ازم بگیرتش
لینو:میخواید چکار کنید
/ به وقتش میفهمی الان باید با هوانگ صحبت کنم
لینو: لطفا بهم خبر بدید
/ باشه
مکالمه ی لی و هوانگ
& چه عجب یادی از ما کردی آقای لی
/ خفه شو دخترم کجاست چکارش کردی
& اینقدر تند نرو دخترت به ی شرط آزاد میشه که باندت
رو به من واگذار کنی
/ چی باندم رو به تو بدم؟
&البته اگه میخوای دخترت نمیره
/ خیلی خب باشه کی مدارکش رو بیارم
& فردا ساعت ۵ عصر دفتر من
/ باشه
پایان مکالمه
(دوستان لی که پدر لونا میشه قدرتمند ترین مافیای کره
هست و باند قوی ای داره و هوانگ میخواد به درجه ی
اون برسه)
هیونجین خیلی عصبی به سمت خونه راه میفته و کلید و
تو در میزاره و درو باز میکنه و وارد خونه میشه
هیونجین
باید به لینو زنگ بزنم
لینو: سلام هیون
هیون: هوففف سلام(با استرس)
لینو:چ...چی شده
هیون: پدرم لونا رو پیش خودش نگه داشته گفته تا پدرت
چیزی که میخواد رو بهش نده لونا رو ول نمیکنه اگه هم
نده ا..گهه هم نده لونا رو میک..شه هق(گریه)
لینو: یعنی چی میخواد؟ من با پدرم صحبت میکنم زیر
زبونش رو میکشم
هیون: باشه بهم خبر بده
لینو: اوکی
لینو
بعد از شنیدن اون حرفا از هیونجین به سمت امارت پدرم
راه افتادم .
لینو:پدرم هست؟
آجوما: بله ارباب توی اتاقشون هستن
لینو: خیلی خب
لینو به سمت اتاق پدرش راه افتاد و در زد
/بیا تو
لینو: پدر ی موضوعی هست
/ چه موضوعی؟چی شده؟
لینو: هوانگ لونا رو گرفته و گفته تا چیزی که میخواد رو
تو بهش ندی لونا رو میکشه
/ اون عوضی لونا رو تو این سال ها ازم گرفت نمیزارم
ایندفعه برای همیشه ازم بگیرتش
لینو:میخواید چکار کنید
/ به وقتش میفهمی الان باید با هوانگ صحبت کنم
لینو: لطفا بهم خبر بدید
/ باشه
مکالمه ی لی و هوانگ
& چه عجب یادی از ما کردی آقای لی
/ خفه شو دخترم کجاست چکارش کردی
& اینقدر تند نرو دخترت به ی شرط آزاد میشه که باندت
رو به من واگذار کنی
/ چی باندم رو به تو بدم؟
&البته اگه میخوای دخترت نمیره
/ خیلی خب باشه کی مدارکش رو بیارم
& فردا ساعت ۵ عصر دفتر من
/ باشه
پایان مکالمه
(دوستان لی که پدر لونا میشه قدرتمند ترین مافیای کره
هست و باند قوی ای داره و هوانگ میخواد به درجه ی
اون برسه)
۵.۰k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.