پارت ۲۹
پارت ۲۹
از طرف لیسا
وقتی نهارمون رو خوردیم ظرفارو هم با کمک کوک شستیم بعدش که همه چی رو تمیز کردیم رفتیم رو مبل نشستیم و گوشیمونو گرفتیم دستمون و انگار صد ساله گوشی ندیدیم انقدر سرمونو برده بودیم جلو خیلی کنجکاو بودم ببینم داره چیرو نگاه میکنه
(لیسا و کوک رو به روی هم نشسته بودم)
جونگ کوک:سرش انقدر تو گوشی بود انگال میخواست بخورتش
خیلی دوست داشتم ببینم داره چیکار میکنه
...ً.................................دیگه اعصابم خورد شد و بلنت شدم و گفتم چرا گوشیتو بردی تو حلقت ؟؟
لیسا:یهو بلنت شدو گفت چرا گوشبتو بردی تو حلقت
خب تو اینستا بودم داشتم عکس میدیدم
جونگ کوک : .......
لیسا : تو داشتی چیکار میکردی؟؟؟؟؟
جونگ کوک : خب ... راستش من داشتم از تو
لیسا :از من چی
جونگ کوک :داشتم عکسایی که از تو گرفته بودمو میدیدم
لیسا: عکسسس چه عکسی؟؟؟
از طرف لیسا
وقتی نهارمون رو خوردیم ظرفارو هم با کمک کوک شستیم بعدش که همه چی رو تمیز کردیم رفتیم رو مبل نشستیم و گوشیمونو گرفتیم دستمون و انگار صد ساله گوشی ندیدیم انقدر سرمونو برده بودیم جلو خیلی کنجکاو بودم ببینم داره چیرو نگاه میکنه
(لیسا و کوک رو به روی هم نشسته بودم)
جونگ کوک:سرش انقدر تو گوشی بود انگال میخواست بخورتش
خیلی دوست داشتم ببینم داره چیکار میکنه
...ً.................................دیگه اعصابم خورد شد و بلنت شدم و گفتم چرا گوشیتو بردی تو حلقت ؟؟
لیسا:یهو بلنت شدو گفت چرا گوشبتو بردی تو حلقت
خب تو اینستا بودم داشتم عکس میدیدم
جونگ کوک : .......
لیسا : تو داشتی چیکار میکردی؟؟؟؟؟
جونگ کوک : خب ... راستش من داشتم از تو
لیسا :از من چی
جونگ کوک :داشتم عکسایی که از تو گرفته بودمو میدیدم
لیسا: عکسسس چه عکسی؟؟؟
۳۹.۳k
۲۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.