پارت16
پارت16
اریکا: اوکی باشه .....ببین حداقل فقط یبار کمک کن بعد دیگه باهاشون کار ندارم
جیهیو: خب بعد اونا ول نمیکنن
اریکا:چرا ول میکنن مگه دست خودشونه 😏
جیهیو :😤......باشع فقط همین یهدفعه
اریکا:مرسیییی ابجی
و پریدم بغلش
جیهیو:خیلی خب بریم
ساعت 7صبح
اریکا: اخیشش بالاخره صبح شد
جیهیو بلند شو صبحانه بخور بریم مدرسه
جیهیو:مدرسه نه جنگ
اریکا: 😏
راه افتادیم و رسیدیم وقتی رفتیم تو یه نگاه انداختیم نه تهیونگ تو حیاط بود نه جونگ کوک
جیهیو:پس اینا کجان
اریکا: اینهاشن
از جلومون اومدن و جلومون وایسادن
جونگ کوک یه بوس فرستاد برام و تهیونگم برای جیهیو یه چشمک زد
جیهیو:پسره ی.......
اریکا: شیطونه میگه برم یکی بزنم تو دهن هردوشون 😡
جونگ کوک و تهیونگ:😝😏
از بغلشون رد شدیم و رفتیم تو کلاس و کیفامون و گذاشتیم رو میز زنگ اول ورزش داشتیم معلم ورزشمون اومد و گفت دخترا میخوان از این به بعد دخترا یه لباس دیگه سر زنگ ورزش بپوشن و پسرا هم همینطور
بجه ها:چشم استاد
استاد:خب برید تو اتاقای پرو و لباساتون اونجا اویزونه
بجه ها:یعنی نباید بخریم
استاد:نه .....سریع برید بپوشید
منو جیهیو: این دیگه چیه ....اینکه همجاش بازه
یه دختره:خب سر زنگ ورزش باید لباس ازاد باشه دیگه تا راحت باشی
اریکا:اما این خیلی لخته
جیهیو:ولش کن بپوش دیگه
اریکا: اوکی
پوشیدیم و رفتیم تو حیاط
تا رفتیم جونگ کوک و تهیونگ همینجور از سر تا پامونو دید میزدن
اریکا: (پسرای بی حیای عوضی )
جیهیو:اریکا برم چشماشونو در بیارم ؟
اریکا:بیا با هم بریم ......داشتیم میرفتیم که استاد با دو تا توپ زد تو سر هردوشون گفت چرا دارید اینجوری نگاهشون میکنید
جونگ کوک و تهیونگ:😧😧
اریکا و جیهیو: 😂 اخیشش دلمون خنک شد
همونطور از بغلشون رد شدیم بلند گفتیم اخیششش
جیهیو:داشتیم با اریکا و چند تا از بچه ها بسکتبال بازی میکردیم
اریکا: اوکی باشه .....ببین حداقل فقط یبار کمک کن بعد دیگه باهاشون کار ندارم
جیهیو: خب بعد اونا ول نمیکنن
اریکا:چرا ول میکنن مگه دست خودشونه 😏
جیهیو :😤......باشع فقط همین یهدفعه
اریکا:مرسیییی ابجی
و پریدم بغلش
جیهیو:خیلی خب بریم
ساعت 7صبح
اریکا: اخیشش بالاخره صبح شد
جیهیو بلند شو صبحانه بخور بریم مدرسه
جیهیو:مدرسه نه جنگ
اریکا: 😏
راه افتادیم و رسیدیم وقتی رفتیم تو یه نگاه انداختیم نه تهیونگ تو حیاط بود نه جونگ کوک
جیهیو:پس اینا کجان
اریکا: اینهاشن
از جلومون اومدن و جلومون وایسادن
جونگ کوک یه بوس فرستاد برام و تهیونگم برای جیهیو یه چشمک زد
جیهیو:پسره ی.......
اریکا: شیطونه میگه برم یکی بزنم تو دهن هردوشون 😡
جونگ کوک و تهیونگ:😝😏
از بغلشون رد شدیم و رفتیم تو کلاس و کیفامون و گذاشتیم رو میز زنگ اول ورزش داشتیم معلم ورزشمون اومد و گفت دخترا میخوان از این به بعد دخترا یه لباس دیگه سر زنگ ورزش بپوشن و پسرا هم همینطور
بجه ها:چشم استاد
استاد:خب برید تو اتاقای پرو و لباساتون اونجا اویزونه
بجه ها:یعنی نباید بخریم
استاد:نه .....سریع برید بپوشید
منو جیهیو: این دیگه چیه ....اینکه همجاش بازه
یه دختره:خب سر زنگ ورزش باید لباس ازاد باشه دیگه تا راحت باشی
اریکا:اما این خیلی لخته
جیهیو:ولش کن بپوش دیگه
اریکا: اوکی
پوشیدیم و رفتیم تو حیاط
تا رفتیم جونگ کوک و تهیونگ همینجور از سر تا پامونو دید میزدن
اریکا: (پسرای بی حیای عوضی )
جیهیو:اریکا برم چشماشونو در بیارم ؟
اریکا:بیا با هم بریم ......داشتیم میرفتیم که استاد با دو تا توپ زد تو سر هردوشون گفت چرا دارید اینجوری نگاهشون میکنید
جونگ کوک و تهیونگ:😧😧
اریکا و جیهیو: 😂 اخیشش دلمون خنک شد
همونطور از بغلشون رد شدیم بلند گفتیم اخیششش
جیهیو:داشتیم با اریکا و چند تا از بچه ها بسکتبال بازی میکردیم
۳۷.۹k
۲۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.