چندشاتی جونگکوک

چندشاتی جونگکوک
،part2
موضوع: وقتی بهش میگی تو ققط واسه هرزه بازی هات منو میخوای•~

"در عمارت با شدت بسته شد .. جونگکوک از عمارت بیرون رفت.. ات داخل سالن همینطوری اشک میریخت.."

"ناگهان ات فریاد زد"

-چیه؟چه مرگتونه؟ دعوا ندید؟ گمشید سر کارتون

"همه ترسیدن و برگشتن سمت کارشون.."

"جونگکوک با عصبانیت سوار ماشین شد.. وارد اتوبان شد و بی وقفه.. با سرعت ۱۸۰ تا رانندگی میکرد.. اعصابش واقعا خراب بود.. هیچیوت اینطور نبود.. شاید حق با دختر بود... اون اونقدر که باید ، به دختر محبت نکرد.. درحالی که دختر جونشو براش فدا میکرد"

" بعد ۲ ساعت رانندگی به عمارت برگشت"


" خدمتکار ها به جونگکوک تعظیم کردن و ترسیده بودن"

" جونگکوک به اتاق خواب رفت... ات روی تخت خوابیده بود و رد اشک ها ،مثل بارون، روی صورت دختر خشک شده بود"

"قلب پسر تیر کشید.. صحنه ی سیلی زدن به دختر و خرد کردن غرورش کنار همه کارکن ها قلبشو شکوند.."

" هیچوقت نمیخواست دختر رو ناراحت کنه یا دختر فکر کنه عاشقش نیست و فقط اونو به عنوان یه بازیچه یا برای هرزه بازی انتخاب کرده"

"روی تخت دراز کشید و دستاشو دور کمر دختر حلقه کرد"

"دختر آروم چشماشو باز کرد"

-به من دست نزن...

-ات .. ببخشید.. لطفا منو از بغل هات محروم نکن..

- بس کن.. نمیخوام باهات صحبت کنم.. چه برسه بغلت کنم.‌

-لطفا.. من تورو به عنوان یه بازیچه نمیخوام.. من با تموم وجود، بیشتر از چیزی که تصور کنی.. عاشقتم.. لطفا باورم کن

- ولی تو از صبح تا شب نیستی و بهم اهمیت نمیدی..

-از این به بعد زودتر میام..
دیدگاه ها (۷)

چندشاتی جونگکوکpart 3 موضوع: وقتی بهش میگی تو منو فقط واسه ه...

جواب به ناشناس...🛐🎀

چندشاتی جونگکوکموضوع: وقتی بهش میگی تو منو فقط واسه هرزه باز...

چندشاتی جیمینpart 2-خیل خب.."نفس عمیقی کشید و با اعضا به است...

دوست پسر دمدمی مزاج

حس های ممنوعه🍷🥂۹

پارت ۱۵: “شب خاص”(فیک: عاشق بودن به اجبار)هوا تاریک شده بود…...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط