چندشاتی جیمین

چندشاتی جیمین
part 2
-خیل خب..

"نفس عمیقی کشید و با اعضا به استیج رفت"

" از زبان ویکتوریا(ادمین)
جیمین به همراه اعضا..
داخل کنسرت به بهترین شکل ممکن مثل همیشه، اجرا کرد...
بعد از اجرا، اعضا نفس نفس زنان از استیج به پشت صحنه برگشتن.
ات نشسته بود روی مبل و با منیجر اعضا، دوست صمیمی حرف می‌زد...

جیمین رو به اعضا آروم‌زمزمه کرد

-برم بهش‌بگم؟

×برو
اعضا لبخند زدن...

جیمین استرس گرفت.. به‌سمت ات رفت...

-میتونم‌چند احظه وقتتو بگیرم؟

+آره.. حتما..
گفت و بلند شد..
جیمین به سمت در خروجی رفت و ات هم دنبالش رفت

+مشکلی پیش اومده؟

درحالی که پشت سر جیمین راه میرفت گفت...

یهو‌جیمین استاد و ات رو به دیوار چسبوند

-خب بانوی زیبا...

ات فقط با تعجب‌نگاه میکرد
-میتونم شمارو داشته باشم؟

+ه...ها؟

میخوام ۷۲۱ من باشی.

ات از خوشحالی قلبش به تپش افتاد
دلی سعی کرد خونسردی به نطر برسه که به طرز بدی شکست خورد...

-خوبی؟*نیشخند*

+من... ۷۲۱ تو میشم...
با لبخند و و جیمین رو بغل کرد...

جیمین مقابل ات، خندید و ات رو بغل کرد..

+ دوستت دارم آیدل کوچولو..

جیمین خندید

-منم دوستت دارم‌میکاپ آرتیست بزرگ...


the end.
خیلی چرت‌بود
دیدگاه ها (۱۲)

چندشاتی جونگکوکموضوع: وقتی بهش میگی تو منو فقط واسه هرزه باز...

چندشاتی جونگکوک،part2موضوع: وقتی بهش میگی تو ققط واسه هرزه ب...

چندشاتی جیمینpart 1با انگشت های کشیده ام آخرین گریم بینی و گ...

چندشاتی جیهوپpart 3که یهو جیهوپ ماشین رو نگه داشت و زد بغل.....

قهر من

رمان وقتی دوست برادرته و.... پارت سیزدهم: در دفتر چه جیمین چ...

پارت ۵۳ویو شب شب عروسی جیمین با یه لباس مخصوص در قصر منتظر ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط