عشق (پارت ۵۴)

// ویو ته //
وقتی رسیدیم بقلش کردم بردمش اتاق و بش رسیدگی کردم بعد براش غذا درست کردم آوردم
ته: بفرمایین
یونا: ممنونم
شروع میکنه به خوردن
یونا: اووووومممم خیلی خوشمزس مرسی
ته: نوش جان زندگیم
با انگشت لبش که غذا مالیده بودو پاک میکنم و انگشتمو میلیسم
یونا: *خنده*
غذارو تموم میکنه و ظرف و میده بهم
یونا: مرسی عشقم
ته: خواهش میکنم نفس
ظرفو میبرم و برمیگردم کنارش دراز میکشم و بغلش میکنم
ته: بخشیدیم دیگه؟
یونا: آره عزیزممممم
لباشو میذاره رو لبام منم همراهی میکنم
بعد از جدا شدن با موهاش بازی میکنم تا هردومون خوابمون میبره.

// ویو جیمین //
وسط رانندگی چشمم میخوره بهش که خوابش برده لبخند میزنم
می‌رسید خونه، دوباره بغلت میکنم میبرمش اتاق میذارمش رو تخت، لباساشو آروم درمیارم وقتی کبودی ها و زخمای بدنشو میبینم اشکم درمیاد بغض میکنم
جیمین: من چیکار کردم * بغض*
چندتا بوسه آروم میذارم رو بدنش، میبینم تو خواب لبخند زده، لبخند تلخ میزنم بعد لباس خونشو میپوشونم و خودم میرم حموم
از حموم میام لباس میپوشم و میرم پیشت دراز میکشم بغلش میکنم آروم تو گوشش میگم
جیمین: منو ببخش * بغض*

حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۶)

عشق (پارت ۵۵)

عشق (پارت ۵۶)

عشق (پارت ۵۳)

عشق (پارت ۵۱)

مست خون ( پارت ۱۹ )

قلدر مدرسه ( پارت ۱۶ )

مست خون ( پارت ۱۸ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط