همسایه خشن من ۷
همسایه خشن من ۷
+به هوش آمدم ولی اینجا کجاست من کجام؟
+آهای کسی بیرون نیست(داد میزنه)
/ساکت شو
\خیلی سرو صدا میکنی
_چی شده
/آقا ، خانم بهوش آمدن
_میخوام تنها باش حرف بزنم
/چشم
\چشم قربان
+چرا منو بستین تو کی ، چکارم داری من کجام
_وایستا یه نفس بگیر
_گفتی چی شنیدی؟
+نگا به کی قسم بخورم من دروغ گفتممممم
_وات😕
+نگا من اصلا چیزی نشنیدم اصلا صدا بیرون نمیادددد
_اوه بیبی معذرت ولی العان کاریش نمیشه کرد
_دوتا راه داری یا مرگ یا خدمت به من
+2,2 به خدا 2
_باشه باشه
_هی
/بله
_اینو باز کنین ببرینش پیش اجوما
\چشم
+بازم کردن و بردنم پیش یه زن نسبتاً پیر و از قیافش معلوم بود که خانم خوبیه
& سلام دخترم خوبی
+سلام خیلی ممنون
&دخترم میتونی منو اجوما صدا کنی بیا خونه رو بهت نشون بدم
+اجوما داشت قانون هارو بهم میگفت و خونه رو بهم نشون میداد
& فهمیدی
+بله
&خوبه اینم اتاق توهه لباستم داخل کمده نیاز نیست هر روز بپوشیش ولی روز هایی که آقا میگن باید بپوشیش
+چشم اجوما
+اجوما رفت و بیرونو نگاه کردم دیدم شبه بهتره زود بخوابم صبح کلی کار دارم
ویو ات
بیدار شدم و کار های لازمو کردم و لباس پوشیدم و یکم رژ زدم و رفتم پایین از پله ها پایین میرفتم که یهو
#سناریو#وانشات#اسمات#کوک#فیک
+به هوش آمدم ولی اینجا کجاست من کجام؟
+آهای کسی بیرون نیست(داد میزنه)
/ساکت شو
\خیلی سرو صدا میکنی
_چی شده
/آقا ، خانم بهوش آمدن
_میخوام تنها باش حرف بزنم
/چشم
\چشم قربان
+چرا منو بستین تو کی ، چکارم داری من کجام
_وایستا یه نفس بگیر
_گفتی چی شنیدی؟
+نگا به کی قسم بخورم من دروغ گفتممممم
_وات😕
+نگا من اصلا چیزی نشنیدم اصلا صدا بیرون نمیادددد
_اوه بیبی معذرت ولی العان کاریش نمیشه کرد
_دوتا راه داری یا مرگ یا خدمت به من
+2,2 به خدا 2
_باشه باشه
_هی
/بله
_اینو باز کنین ببرینش پیش اجوما
\چشم
+بازم کردن و بردنم پیش یه زن نسبتاً پیر و از قیافش معلوم بود که خانم خوبیه
& سلام دخترم خوبی
+سلام خیلی ممنون
&دخترم میتونی منو اجوما صدا کنی بیا خونه رو بهت نشون بدم
+اجوما داشت قانون هارو بهم میگفت و خونه رو بهم نشون میداد
& فهمیدی
+بله
&خوبه اینم اتاق توهه لباستم داخل کمده نیاز نیست هر روز بپوشیش ولی روز هایی که آقا میگن باید بپوشیش
+چشم اجوما
+اجوما رفت و بیرونو نگاه کردم دیدم شبه بهتره زود بخوابم صبح کلی کار دارم
ویو ات
بیدار شدم و کار های لازمو کردم و لباس پوشیدم و یکم رژ زدم و رفتم پایین از پله ها پایین میرفتم که یهو
#سناریو#وانشات#اسمات#کوک#فیک
۱۳.۰k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.