اسم عشق یک مافیا
اسم: عشق یک مافیا
پارت ۹
یک هفته بعد.......
رونا بعد از مرگ بهترین دوستش یک هفته به دانشکده نرفت بوده حالش اصلا خوب نبود امروز با اصرار داداش به بیرون رفت تا یکم هوا بخوره
ویو لونا: یک دوش گرفتم لباس پوشیدم و به بیرون رفتم نسیم خنکی به صورتم می خورد با یاد آوری خاطرات گذشته چشمام پر از اشک شد ولی جلوی خودم گرفتم آروم آروم راه می رفتم که با فردی برخورد کردم
جونگ کوک: رونا..خوبی چرا یک هفته نیومدی دانشکده ( حالت یکم عصبی ولی ناراحت)
رونا: استاد شمایید... حالم خوب نبود حتما از فردا میام ( بغض)
جونگ کوک: می دونم دوستت مرده ولی ارزش داره بخاطر اون عوضی ناراحت باشی ( به شدت عصبی)
با حرفی که درباره مین هو زد رونا با عصبانیت تمام سیلی به جونگ کوک زد
رونا: هد خودتون بدونید دفعه بعد دربارش اینجوری حرف بزنید راحت ازش نمی گذرم ( عصبی بغض)
جونگ کوک: من استاد تو هستم چطور.......( حرفش با حرف رونا قطع شد)
رونا: دیگه استاد من نیستید از اون دانشکده کوفتی می رم
جونگ کوک که با حرف رونا به شدت عصبانی شد دست رونا محکم کشید به داخل ماشین پرتاب کرد و با عصبانیت تمام
جونگ کوک: اگه جرئت داری دانشکده ترک کن ( عربده)
رونا: به تو چه عوضی ( داد)
جونگ کوک: خفه شو....نزار حرفم تکرار کنم ( داد )
رونا : مگه روانی هستی
جونگ کوک: کوچولو کاری نکن اون روح من ببینی .... کاری که میگم انجام می دی اگه نمی خوای یکی دیگه هم از دست بدی باید با من راه بیای فهمیدی
رونا: منظورت چیه عوضی....( عربده جیغ)
جونگ کوک: همون طور که مین هو از دست دادی ممکنه یکی دیگه از دست بدی ( نیشخند ترسناک)
بچهها ممنون بخاطر کامنت های قشنگتو و لایک 🦋✨
حمایت یادتون نره کیوتا 🦋✨
راستی من خودم هر کی زیر آخرین پست رمان کامنت بزار بهش می گم گذاشته شد پس اگه می خواید خبر دار شید کی رمان گذاشته میشه هر کامنتی که بزاری من میبینم می گم که گذاشته شد ممنون عزیزان
پارت ۹
یک هفته بعد.......
رونا بعد از مرگ بهترین دوستش یک هفته به دانشکده نرفت بوده حالش اصلا خوب نبود امروز با اصرار داداش به بیرون رفت تا یکم هوا بخوره
ویو لونا: یک دوش گرفتم لباس پوشیدم و به بیرون رفتم نسیم خنکی به صورتم می خورد با یاد آوری خاطرات گذشته چشمام پر از اشک شد ولی جلوی خودم گرفتم آروم آروم راه می رفتم که با فردی برخورد کردم
جونگ کوک: رونا..خوبی چرا یک هفته نیومدی دانشکده ( حالت یکم عصبی ولی ناراحت)
رونا: استاد شمایید... حالم خوب نبود حتما از فردا میام ( بغض)
جونگ کوک: می دونم دوستت مرده ولی ارزش داره بخاطر اون عوضی ناراحت باشی ( به شدت عصبی)
با حرفی که درباره مین هو زد رونا با عصبانیت تمام سیلی به جونگ کوک زد
رونا: هد خودتون بدونید دفعه بعد دربارش اینجوری حرف بزنید راحت ازش نمی گذرم ( عصبی بغض)
جونگ کوک: من استاد تو هستم چطور.......( حرفش با حرف رونا قطع شد)
رونا: دیگه استاد من نیستید از اون دانشکده کوفتی می رم
جونگ کوک که با حرف رونا به شدت عصبانی شد دست رونا محکم کشید به داخل ماشین پرتاب کرد و با عصبانیت تمام
جونگ کوک: اگه جرئت داری دانشکده ترک کن ( عربده)
رونا: به تو چه عوضی ( داد)
جونگ کوک: خفه شو....نزار حرفم تکرار کنم ( داد )
رونا : مگه روانی هستی
جونگ کوک: کوچولو کاری نکن اون روح من ببینی .... کاری که میگم انجام می دی اگه نمی خوای یکی دیگه هم از دست بدی باید با من راه بیای فهمیدی
رونا: منظورت چیه عوضی....( عربده جیغ)
جونگ کوک: همون طور که مین هو از دست دادی ممکنه یکی دیگه از دست بدی ( نیشخند ترسناک)
بچهها ممنون بخاطر کامنت های قشنگتو و لایک 🦋✨
حمایت یادتون نره کیوتا 🦋✨
راستی من خودم هر کی زیر آخرین پست رمان کامنت بزار بهش می گم گذاشته شد پس اگه می خواید خبر دار شید کی رمان گذاشته میشه هر کامنتی که بزاری من میبینم می گم که گذاشته شد ممنون عزیزان
- ۱۱.۳k
- ۲۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط