ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 18

+اون اولین کیکیی بود که پخته بودم از اون مهم تر این بود که تو جلوی همه غرورم رو خرد کردی حداقل می زاشتی یه روز از اومدنم بگذره

دستشو روی گونه هام گذاشت و اشکو پاک کرد

_متاسفم نمی دونستم

+متاسف بودن تو هیچی رو حل نمیکنه

_کوچولو تا الان باهات راه اومدم و...

+میخواستی نیای

چشماش رو بهم فشرد

_واسه جبرانش برات کیک میخرم خوبه؟

+خودم میتونم بخرم نیازی به تو نیس

زمزمه ارومی با خودش کرد
_اگه تونستی پاتو از در این عمارت بزاری بیرون بخر
+چی؟
_هیچ نظرت چیه باهم کیک درست کنیم؟


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 20سریع بلند شدم و لباسم رو که یکم خاکی شده بو...

ماه_تیره🌑Part: 21با دست پاچگی رفت و میز را تمیز کرد و دوباره...

ماه_تیره🌑Part: 17قلبم تند تند میزد جوری که بقیه هم متوجه صدا...

ماه_تیره🌑Part: 16انتظار این حرکت از منو نداشتسریع صورتش توهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط