مافیای جذاب من .

مافیای جذاب من .
+ات دادی زیاده روی میکنی .
_باشه . تهیونگ منو می بخشی ؟
+واسه چی ببخشم ؟
_صبح تو بوسم کردی ولی من جاشو پاک کردم . منو می بخشی ؟
+هومم باید فکر کنم .
_تهیونگگگگ چطوری دلت میاد منو نبخشیییی ؟
ات میوفته روی تهیونگ و همه جای صورتشو بوس می کنه .
+باشه باشه بخشیدم ترو خدا ولم کن .
_باشه
+ بریم بخوابیم ؟
_بریم .
۹ ماه بعد
ات از خواب بیدار دیگه این هفته هفته اخره تهیونگ سه ماهه که سز کار نرفته و از ات مراقبت می کنه و باهم همه ی وسایل شون رو خریدن و صاحب یه فرزند پسر شدن
ات از دست شویی میاد بیرون و دلش درد میگیره و وقتشهههه
_تهیونگگگگگگ ای اییییی(داد میزنه )
+بلهههه چیشده ؟وقتشه ؟
_اره داره به دنیا میاد. دیگه نمی تونم تحمل کنم زود باش .
+تهیونگ ات رو بلند می کنه و به سمت بیمارستان میره .
+کمک کنید بچمم داره به دنیا میاد .
پ. همسرتون رو بزارید و ویلچر خودتون اینجا بمونید . تهیونگ ات رو روی ویلچر میزاره و دستشو میگیره و به اون میگه .
+ات تو می تونی تا اخرش قوی باش به خاطر بچمون ازت خواهش می کنم .
_ب.ب.باشه .
چند ساعت بعد صدای گریه از اتاق عمل می یاد .
بچه هاااا جی کی هم توی بیمارستانه
جی کی : تبریک می گم بالاخره بابا شدی .
+مرسی . جی کی رو بقل می کنه .
پ. تبریک می گم هر دو سالم هستند هم مادر و هم فرزند
+مرسی ممنون . کی می تونم ببینمشون ؟
پ . یه نیم ساعتت دیگه
+ممنونم