دوستی می گفت

دوستی می گفت:
ما یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت حاج آقا سلام، ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید؟ 
گفتم بله. 
گفت: فهمیدم چون سلام هایت تغییر کرده! 
آقا می گوید من تعجب کردم گفتم: یعنی چه؟ 
گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی، همۀ اهل محل همین طور هستند. 
هرکس خانه اش گازکشی می شود دیگر سلام علیک او تغییر می کند.
این آقا که از بزرگان است فرمود: من فهمیدم سی سال، سلامم بوی نفت می داد. عوض اینکه بوی خدا بدهد.

سی سال او را با اخلاق اسلامی تحویل گرفتم- خیال می کردم اخلاقم اسلامی است- ولی حال که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم. 
یادمان باشد ، سلاممان بوی نیاز ندهد ❤ ️ .
دیدگاه ها (۵)

گفت:از مادر بخوان گفتم:که مادر مهربانگفت:یک چیز دگر گو گفتمش...

می توان با دست های توگره از کلاف دلتنگی باز کردو بافت هزار ر...

اعتراف کنم؟حالم خوش نیستباید تمام کتاب هایی که شاد زیستن را ...

بچه که هستیماز شب میترسیم به خاطر تاریکی، به خاطر تنهایی… بز...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط