خوناشامکوچولو

#خوناشام_کوچولو
پارت 48
ویو کوک
امروز ما کنسرت داریم و لیا و ا.ت قراره بیان و من و تهیونگ هیونگ قراره رابطمون رو به همه علام کنیم و خیلی استرس دارم و اینو هنوز به دخترا نگفتیم رفتیم به سمت اتاق گریم رفتیم داخل که ا‌ت و لیا اومدن سمتمون
+=سلام
_*٪~•"،سلام
_کی اومدید
+همین الان
~خوبه
=اوم بشینید تا زود گریمتون کنن
+استرس که ندارید
_بقیه ن ولی منو تهیونگ هیونگ یکم
=+یا اوپا استرس چرا تو میتونی (برای اولین بار بهش گفت اوپا )
_~چی ( ذهن کوک و ته ته :لحظه ای که گفت اوپا کل استرس از بدنم رفت برای اولین بار این کلمه رو امروز ازشون شنیدم )
+=اوپا(خجالت کشیدن )
(کوک و ته ته از صندلی بلند شدن و ا‌ت و لیا رو بغل کردن )
"باید یاد آوری کنم باید به ماهم بگید اوپا البته چند وقتی بود میخواستم اینو بهتون بگم ولی نگفتم
+=چشم اوپا
٪ اوخی چه بامزه
*الان همه چی درست شد
=حقیقتا می‌خواستیم بگیم ولی رومون نمیشد
+اره بخواطر همین طول کشید
(همه خندیدن)
بعد گریمور ها اوندن و کارامون رو تموم شد و صدا مون زدن تا بریم رو استیج
،کوک ته یادتون رفت
_راست میگه
+چیشده
=اوپا چیشده
_تو بگو هیونگ
~امروز تو کنسرت رابطه مون رو به همه اعلام می‌کنیم
+=چیییییی
_نمیخواد کاری کنید فقط خودتون باشید
ویو ا .ت
بعد گفتن حرف کوک در رو بستن و سریع رفتن منو لیا جفتمون تو شک بودیم و استرس زیادی بهمون وارد شده بود بعد اومدن و ما رو به قسمت وی ای پی بردن قسمت اول کنسرت تموم شد که کوکی به یکی از استف ها اشاره کرد بعد استفی که پیش ما بود اومد و گفت
&ببخشید گفتن باید راهنماییتون کنم بفرمایید از این طرف
منو لیا یه نگاه پر استرس به هم کردیم و به سمت استیج حرکت کردیم
+لیا
=جانم
+اورم باشیم اصلا نشون ندیم استرس داریم
=سخته ولی بیا تلاشمون رو بکنیم
+ظاهرم چطوره لباسم موهام میکاپ
=عالی من چی
+تو هم عالی
رسیدیم به پله های استیج که کوک اشاره داد بیاید بالا آورم آروم پله ها رو رفتیم بالا و رسیدیم به سطح استیج
~امروز میخوایم دو نفر که خیلی برامون ارزشمندن رو بهتون معرفی کنیم
_کسایی که خیلی ارزشمند ن چند وقتی بود که داشتیم فک میکردیم که چطور بهتون معرفیش کنیم و بلخره تصمیم گرفتیم امروز و اینجا بهتون معرفیش کنیم
~لیا عزیزم(رفت پیشش)
_ا.ت عزیزم(رفت پیشش)
~معرفی میکنم لیا دوست دخترم
_معرفی میکنم ا.ت دوست دخترم
با تموم شدن حرف کوک صدای جیغ آرمی ها کل سالن رو گرفت و اعضا شروع کردن به دست زدن
بعد چند لحظه دو تا میکرفون به منو لیا دادن
=تو شروع کن
دیدگاه ها (۰)

#خوناشام_کوچولو ادامه پارت 48+(سری به نشونه تایید تکون داد) ...

#خوناشام_کوچولو پارت49ویو لیا شب شد اعضا بیدار شدن و اومدن و...

#خوناشام_کوچولو پارت 47ویو لیا با حرفی که زد به طور کلی شک ش...

#خوناشام_کوچولو پارت 46با حس اینکه مو هام داره نوازش میشه چش...

پارت ۱۰ فیک مرز خون و عشق

سرنوشت"p,19...چشمام خیلی ..‌ خیلی درخشان بود .. بعد از دو می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط