chand Party

chand Party:

بنگچان:
که با یونا مواجه شدم که با لباس های خیس روی تخت خوابیده بود نگران رفتم سمتش و همین که دستش رو گرفتم با داغی به شدت زیاد بدن یونا مواجه شدم و سریع به دکتر شخصیمون زنگ زدم که بیاد

بنگچان: سلام اقای لی میتونید سریع بیاید یونا حالش بده(نگران)
دکتر لی: بله اقای بنگ تا چند دقیقه ی دیگه اونجام

بنگچان: خوشبختانه اقای لی زود خودش رو رسوند و بردمش به سمت اتاقمون ولی نزاشت من برم داخل و بعد از نیم ساعت بیرون اومد

بنگچان: اقای لی چیشد؟ حالش چطوره؟(نگران)
لی: حالشون خوبه فقط باید استراحت کنند
بنگچان: بله خیلی ممنون
دیدگاه ها (۱)

feik Part ⁴:لیانا: تعجب کردم مگه یونگی تور نبود اینجا چیکار ...

درخواستی چیزی داشتین زیر این پست بگین یا پیوی بگین ولی خواهش...

chand Party: یونا: توی بارون روی تاب توی حیاط نشسته بودم و ب...

راستش داستان از اعتکاف مدرسه شروع شد نمیپنم میدونید اعتکاف چ...

#مافیای_من #P4لینو:کار داشتم پس زودتر بیدار شدم ‍و رفتم دنبا...

بازگشت فرمانده

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۴#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط