زندگی شخصی من
زندگی شخصی من
P2
-پس دلیلت اینه
+بله
-به ریسک این کار فکر کردی؟
+اگر نتونم انتقام بگیرم هم خواهرمو پیدا میکنم
اوه نه بیبی تو قرار نیست از من انتقام بگیری قراره شباتو کنار من بگذرونی
+آقای جئون؟
-هوم؟
+نظرتون راجب من چیه؟
-تو عالیی
+ها؟
تهیونگ کمی خودشو عقب کشید و آب دهنشو قورت داد
-منظورم این بود م واسه کار عالیی
+آها
-پسر جون من ب پسرا گرایشی ندارم(آها ما ام ک خر)
+من نگفتم به من گرایش دارین بعد مردی مثل شما چرا باید از یه احمقی مثل من خوشش بیاد
اوه بیب اینطور نگو تو فوق العاده ای تاحالا کسی مثل تو اینطور دلمو نبرده بود
ته استخدام شد به عنوان بادیگارد شخصی جئون جونگ کوک
جونگ کوک میدونست تهیونگی وجود داره ولی نمیدونست اون چه فرشته ایه تو نگاه اول عاشقش شد و به عنوان بادیگارد شخصیش استخدام شد تهیونگ گی نبود جونگ کوک تاحالا عاشق نشده بود یا کراش نزده بود
چند روز گذشت تهیونگ هنوز فقط بادیگارد کوک بود و جونگ کوک بیشتر عاشق ته شده بود
-به گوشیم زنگ میزنی؟گمش کردم
+عوم
تهیونگ به جونگ کوک زنگ زد گوشی کوک زیر کیف تهیونگ بود
+اینا ها زیر کیف من بود
داشت گوشی و به جونگ کوک میداد یهو چشمش به اسم خودش ک روی گوشی جونگ کوک سیو شده بود خورد
(🐯☆my little tiger☆🐯)
نیشخندی زد و گوشی و به کوک داد
+آقای جئون
-هوم؟
+شما....شما از من خوشتون میاد؟
جونگ کوک داشت مدارکو ورق میزد که با حرف تهیونگ متوقف شد و سرش و به سمت تهیونگ برگردوند
-چی باعث شده همچین فکری کنی؟
+رفتارتون اسمی که منو سیو کردین ببر کوچولوی من؟انتظار دارید چیزی نفهمم؟
-اینکارو میکنم چون تو...شبیه دوست دخترمی
+خب چرا برنمیگردین پیش اون؟
-اون مرده
+..اوه متاسفم
-هفت سال پیش یون سوک و از دست دادم مجبور شد با یه عوضی ازدواج کنه کسی که دوستش نداشت پدر یون سوک از من بدش میومد و نمیذاشت تو رابطه باشیم
+ک..کی؟
-یون سوک هفت سال پیش خودکشی کرد دوست دخترمو از دست دادم الانم تورو دوست دارم چون شبیه اونی
+اسمش..اسمشو تکرار کن
-یونگ سوک...کیم یونگ سوک عکسشو همه جا همراه خودم دارم ببینش
عکسی از قاب گوشیش درآورد تهیونگ خاهرشو میدید
آب دهنشو قورت داد اشک توی چشماش جمع شد و یه قطره اشک از گونه اش پایین ریخت و با لرز گفت
+خ.خا...هرم مرده؟
-چی؟ایشون خاهر توعه؟
جونگ کوک حال خوبی نداشت ماه تو آسمونش خاموش شد عشق کهنه اش خاهر عشق جدیدشه
P2
-پس دلیلت اینه
+بله
-به ریسک این کار فکر کردی؟
+اگر نتونم انتقام بگیرم هم خواهرمو پیدا میکنم
اوه نه بیبی تو قرار نیست از من انتقام بگیری قراره شباتو کنار من بگذرونی
+آقای جئون؟
-هوم؟
+نظرتون راجب من چیه؟
-تو عالیی
+ها؟
تهیونگ کمی خودشو عقب کشید و آب دهنشو قورت داد
-منظورم این بود م واسه کار عالیی
+آها
-پسر جون من ب پسرا گرایشی ندارم(آها ما ام ک خر)
+من نگفتم به من گرایش دارین بعد مردی مثل شما چرا باید از یه احمقی مثل من خوشش بیاد
اوه بیب اینطور نگو تو فوق العاده ای تاحالا کسی مثل تو اینطور دلمو نبرده بود
ته استخدام شد به عنوان بادیگارد شخصی جئون جونگ کوک
جونگ کوک میدونست تهیونگی وجود داره ولی نمیدونست اون چه فرشته ایه تو نگاه اول عاشقش شد و به عنوان بادیگارد شخصیش استخدام شد تهیونگ گی نبود جونگ کوک تاحالا عاشق نشده بود یا کراش نزده بود
چند روز گذشت تهیونگ هنوز فقط بادیگارد کوک بود و جونگ کوک بیشتر عاشق ته شده بود
-به گوشیم زنگ میزنی؟گمش کردم
+عوم
تهیونگ به جونگ کوک زنگ زد گوشی کوک زیر کیف تهیونگ بود
+اینا ها زیر کیف من بود
داشت گوشی و به جونگ کوک میداد یهو چشمش به اسم خودش ک روی گوشی جونگ کوک سیو شده بود خورد
(🐯☆my little tiger☆🐯)
نیشخندی زد و گوشی و به کوک داد
+آقای جئون
-هوم؟
+شما....شما از من خوشتون میاد؟
جونگ کوک داشت مدارکو ورق میزد که با حرف تهیونگ متوقف شد و سرش و به سمت تهیونگ برگردوند
-چی باعث شده همچین فکری کنی؟
+رفتارتون اسمی که منو سیو کردین ببر کوچولوی من؟انتظار دارید چیزی نفهمم؟
-اینکارو میکنم چون تو...شبیه دوست دخترمی
+خب چرا برنمیگردین پیش اون؟
-اون مرده
+..اوه متاسفم
-هفت سال پیش یون سوک و از دست دادم مجبور شد با یه عوضی ازدواج کنه کسی که دوستش نداشت پدر یون سوک از من بدش میومد و نمیذاشت تو رابطه باشیم
+ک..کی؟
-یون سوک هفت سال پیش خودکشی کرد دوست دخترمو از دست دادم الانم تورو دوست دارم چون شبیه اونی
+اسمش..اسمشو تکرار کن
-یونگ سوک...کیم یونگ سوک عکسشو همه جا همراه خودم دارم ببینش
عکسی از قاب گوشیش درآورد تهیونگ خاهرشو میدید
آب دهنشو قورت داد اشک توی چشماش جمع شد و یه قطره اشک از گونه اش پایین ریخت و با لرز گفت
+خ.خا...هرم مرده؟
-چی؟ایشون خاهر توعه؟
جونگ کوک حال خوبی نداشت ماه تو آسمونش خاموش شد عشق کهنه اش خاهر عشق جدیدشه
۳.۰k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.