زندگی شخصی من
زندگی شخصی من
P1
- از این مدارک ها هم کپی بگیرید
+بله چشم آقا
+آقای جئون امروز یه نفر قراره بیاد برای استخدام
-استخدام؟کیه؟
+اسمش کیم تهیونگه بیست و هشت سالشه ساکن سئول پدر و مادرش به قتل رسیدن برای همین میخاد اینجا کار کنه ک بره انتقام بگیره افسردگی شدید و اظطراب بشدت زیاد داره وقتی هفده ساله بوده عمل قلب انجام داده مشکل قلبی داره و نباید اصلا خشونت ببینه قلبش خیلی ضعیفه
-کافیه فهمیدم بزار بقیشو خودش بیاد توضیح بده
و رفت توی دفترش
نیم ساعت بعد در زدن
+آقا آقای کیم اومدن برای استخدام
-بگو بیاد تو
پسری با موهای مشکی و چشمای مشکی وارد شد خنده مستطیلی زد و سلام کرد
اون..اون واقعا یه انسانه یا فرشته؟نکنه الهه مرگه و اومده جونمو بگیره؟
-سلام
+کیم تهیونگ هستم
-میدونم
-خانم پارک شما میتونید برید
خانم پارک تعظیم کرد و رفت
-خب کیم تهیونگ چرا این شغلو انتخاب کردی؟
+پدر و مادرم وقتی بیست سالم بود به قتل رسیدن و خواهر کوچیک ترم دزدیده شد به دوست دخترم به طرز وحشتناکی تجاوز کردن و حامله شد برادر بزرگترم هم پنج سال قبلش به لندن رفته بود و بعد از مرگ پدر و مادرم خبری ازش نشد من تنها شده بودم و میخام اون کسی که اینکارو کرده تنها کنم تا بفهمه این همه سال چه دردی کشیدم
جونگ کوک تو ذهنش جواب تهیونگ و میداد دوست دخترت؟گرایشی به دخترا ندارم ولی الان حداقل یکی از افرادم زن و بچه دار شده یه پسر هفت ساله و یه دختر سه ساله خوانواده شیرینی ان و به دوست دخترت تجاوز نشده دختره جن.. بوده و خودش پا داده
اوه نه تهیونگ تو قراره کسی که اونارو ازت گرفته از تنهایی در بیاری من اصلا از برادرت خبر نداشتم وگرنه جون اونم میگرفتم تا به کسی چیزی نگه خواهرتم کار من نبوده تهیونگ بیچاره اگه میدونستی پدرت رئیس مافیاست حداقل میدونستی ک بی دلیل ب قتل نرسیده
P1
- از این مدارک ها هم کپی بگیرید
+بله چشم آقا
+آقای جئون امروز یه نفر قراره بیاد برای استخدام
-استخدام؟کیه؟
+اسمش کیم تهیونگه بیست و هشت سالشه ساکن سئول پدر و مادرش به قتل رسیدن برای همین میخاد اینجا کار کنه ک بره انتقام بگیره افسردگی شدید و اظطراب بشدت زیاد داره وقتی هفده ساله بوده عمل قلب انجام داده مشکل قلبی داره و نباید اصلا خشونت ببینه قلبش خیلی ضعیفه
-کافیه فهمیدم بزار بقیشو خودش بیاد توضیح بده
و رفت توی دفترش
نیم ساعت بعد در زدن
+آقا آقای کیم اومدن برای استخدام
-بگو بیاد تو
پسری با موهای مشکی و چشمای مشکی وارد شد خنده مستطیلی زد و سلام کرد
اون..اون واقعا یه انسانه یا فرشته؟نکنه الهه مرگه و اومده جونمو بگیره؟
-سلام
+کیم تهیونگ هستم
-میدونم
-خانم پارک شما میتونید برید
خانم پارک تعظیم کرد و رفت
-خب کیم تهیونگ چرا این شغلو انتخاب کردی؟
+پدر و مادرم وقتی بیست سالم بود به قتل رسیدن و خواهر کوچیک ترم دزدیده شد به دوست دخترم به طرز وحشتناکی تجاوز کردن و حامله شد برادر بزرگترم هم پنج سال قبلش به لندن رفته بود و بعد از مرگ پدر و مادرم خبری ازش نشد من تنها شده بودم و میخام اون کسی که اینکارو کرده تنها کنم تا بفهمه این همه سال چه دردی کشیدم
جونگ کوک تو ذهنش جواب تهیونگ و میداد دوست دخترت؟گرایشی به دخترا ندارم ولی الان حداقل یکی از افرادم زن و بچه دار شده یه پسر هفت ساله و یه دختر سه ساله خوانواده شیرینی ان و به دوست دخترت تجاوز نشده دختره جن.. بوده و خودش پا داده
اوه نه تهیونگ تو قراره کسی که اونارو ازت گرفته از تنهایی در بیاری من اصلا از برادرت خبر نداشتم وگرنه جون اونم میگرفتم تا به کسی چیزی نگه خواهرتم کار من نبوده تهیونگ بیچاره اگه میدونستی پدرت رئیس مافیاست حداقل میدونستی ک بی دلیل ب قتل نرسیده
۷.۴k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.