fale kook
fale kook
part*⁴¹
دو ماه بعد
یونا پیشم بود داشتیم فیلم میدیدیم گوشیم پیام اومد جونگکوک و سونگهون بودن
کوک: ا/ت امروز دیگه همه چی بین خودتو سونگهون تموم میشه😘
سونگهون: ا/ت به جوابت فک کن اومدم خونه باهم حرف بزنیم ❤
کی گذشت احساس میکنم هنوز دو ماه نشده یعنی نظر اصلیمو بهش بگم یا نه صدای کلید اومد سونگهون اومد
سونگهون: سلام
یونا: سلام عمو
ا/ت: سلام
سونگهون: ا/ت بیا تو اتاقم
ا/ت: ها باشه الان میام یونا اجی اینجا بمون من میام
یونا: باشه
رفتیم تو اتاق قلبم تند تند میزد
سونگهون: باورم نمیشه دارم به ارزوم میرسم
ا/ت: که چی؟
سونگهون: دارم باهات ازدواج میکنم تو خوشحال نیستی
ا/ت: هستم میشه یه چیزی بگم
سونگهون: بگو عزیزم دیگه باید باهام راحت باشی
ا/ت: سونگهون من خیلی دوست دارم خیلی ولی نمیتونم باهات ازدواج کنم
سونگهون: چی چرا؟
ا/ت: چون کسی تو زندگیم هست به جز تو خیلی سعی کردم زودتر بهت بگم نتونستم
سونگهون: او کیه؟
ا/ت: میتونم نگم من میدونم تو خیلی با درکی و منو درک میکنی سونگهون امیدروارم منو ببخشی
سونگهون: واقعا راست میگی این حرف اخرته؟
ا/ت: اره ببخشید خوشحالیتو ازت گرفتم
سونگهون: نه اشکالی نداره من درکت میکنم امیدروارم با هرکسی هستی خوشبخت بشی ا/ت
ا/ت: اینو از ته دلت میگی
سونگهون: معلومه که اره
ا/ت: خب پس خودمو یونا میریم
سونگهون: باشه
ا/ت: مرسی که این دوماه گذاشتی پیشت باشیم
سونگهون: 🙂
#فیک
#سناریو
part*⁴¹
دو ماه بعد
یونا پیشم بود داشتیم فیلم میدیدیم گوشیم پیام اومد جونگکوک و سونگهون بودن
کوک: ا/ت امروز دیگه همه چی بین خودتو سونگهون تموم میشه😘
سونگهون: ا/ت به جوابت فک کن اومدم خونه باهم حرف بزنیم ❤
کی گذشت احساس میکنم هنوز دو ماه نشده یعنی نظر اصلیمو بهش بگم یا نه صدای کلید اومد سونگهون اومد
سونگهون: سلام
یونا: سلام عمو
ا/ت: سلام
سونگهون: ا/ت بیا تو اتاقم
ا/ت: ها باشه الان میام یونا اجی اینجا بمون من میام
یونا: باشه
رفتیم تو اتاق قلبم تند تند میزد
سونگهون: باورم نمیشه دارم به ارزوم میرسم
ا/ت: که چی؟
سونگهون: دارم باهات ازدواج میکنم تو خوشحال نیستی
ا/ت: هستم میشه یه چیزی بگم
سونگهون: بگو عزیزم دیگه باید باهام راحت باشی
ا/ت: سونگهون من خیلی دوست دارم خیلی ولی نمیتونم باهات ازدواج کنم
سونگهون: چی چرا؟
ا/ت: چون کسی تو زندگیم هست به جز تو خیلی سعی کردم زودتر بهت بگم نتونستم
سونگهون: او کیه؟
ا/ت: میتونم نگم من میدونم تو خیلی با درکی و منو درک میکنی سونگهون امیدروارم منو ببخشی
سونگهون: واقعا راست میگی این حرف اخرته؟
ا/ت: اره ببخشید خوشحالیتو ازت گرفتم
سونگهون: نه اشکالی نداره من درکت میکنم امیدروارم با هرکسی هستی خوشبخت بشی ا/ت
ا/ت: اینو از ته دلت میگی
سونگهون: معلومه که اره
ا/ت: خب پس خودمو یونا میریم
سونگهون: باشه
ا/ت: مرسی که این دوماه گذاشتی پیشت باشیم
سونگهون: 🙂
#فیک
#سناریو
۱۹.۰k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.