×(خیلی اروم حرف میزدیم )تو چرا افتادی رو من?
×(خیلی اروم حرف میزدیم )تو چرا افتادی رو من?
+کوک میگیرم میزنمتاا تو منو کشیدی!!
×هیشش.. من الان از وضعم کاملا راضیم
تازه متوجه شد دستمو کجا گذاشته بودم
+دستتو بردار منحرففف
×بر نمیدارم
+بهت میگم بردارررر
×نمیخوااام
*اینجا چیکار میکنین? :|
به خودمون اومدیم ..صورتمو چرخوندم که دیدم دخترا بالا سرمونن
+… یااا.. هیچییی.. ایییش کوک ..
×چرااا منومیزنی… ??!(قهقهه میزد)
~ا/ت لااقل یه شلوار میپوشیدی ..دستتو بردار از رو جاااا ببینمممم (و ا/ت رو ازم جدا کرد)
×لیسووو اون دوست دخترمه ..همسر ایندمه ..
~زنت که شد بیا ببرش
×دارم برات ..وایسا اگه گذاشتم با تهونگ تنها باشی ..
یهو ا/ت رو پرت کرد تو بغلم ..
~بیا اینم دوست دخترت ..دیگه من تهدید نکنا
+لیسوو منو به تهیونگ فروختیی(متعجب نگاش کردم )(دخترا قهقهه میزدن)
~خواهرم ..تو خواهر منی ولی اون عشقمه ..تو هم انقدر این پسر بیچاره رو اذیت نکن.. خب ما میریم بیرون راحت باشییین
+لیسوووووووووو… دارم براااااات… جوری پرتت میکنم تو بغل تهیونگ که درجا حامله شی
~(میخندید) یااا…
رفتن بیرونو درم بستن.. مظلومانه و سرشار از شیطنت نگاش میکردم
دستاشو دور کمرم حلقه کردو به سمت در هدایت کرد…
+دوروز دیگه تو جنگل میبینمت حالا برو
×(خندیدم) باشه
+وایسا
محکم و سریع لباشو رو لبام گذاشت و بوسید ..
+خب فکر کنم این واسه دوروز کافی باشه ..حالا برو
×داری دیوونم میکنی(نفس عمیقی کشیدم)
+برو(میخندید)
کوک رفتو من بالاخره فرصت پیدا کردم موهامو خشک کنمو یه لباش بهتر بپوشم
+دخترا ..اصلا اصلا حرف نزنین که اصلاااا اعصاب ندارماااا اصلاااا…
~خب بابا…
+تو یکی حرف نزن ..رفیق فروش
~ا/تتت(میخندید)
+کوفت ا/ت..
#loveme°
+کوک میگیرم میزنمتاا تو منو کشیدی!!
×هیشش.. من الان از وضعم کاملا راضیم
تازه متوجه شد دستمو کجا گذاشته بودم
+دستتو بردار منحرففف
×بر نمیدارم
+بهت میگم بردارررر
×نمیخوااام
*اینجا چیکار میکنین? :|
به خودمون اومدیم ..صورتمو چرخوندم که دیدم دخترا بالا سرمونن
+… یااا.. هیچییی.. ایییش کوک ..
×چرااا منومیزنی… ??!(قهقهه میزد)
~ا/ت لااقل یه شلوار میپوشیدی ..دستتو بردار از رو جاااا ببینمممم (و ا/ت رو ازم جدا کرد)
×لیسووو اون دوست دخترمه ..همسر ایندمه ..
~زنت که شد بیا ببرش
×دارم برات ..وایسا اگه گذاشتم با تهونگ تنها باشی ..
یهو ا/ت رو پرت کرد تو بغلم ..
~بیا اینم دوست دخترت ..دیگه من تهدید نکنا
+لیسوو منو به تهیونگ فروختیی(متعجب نگاش کردم )(دخترا قهقهه میزدن)
~خواهرم ..تو خواهر منی ولی اون عشقمه ..تو هم انقدر این پسر بیچاره رو اذیت نکن.. خب ما میریم بیرون راحت باشییین
+لیسوووووووووو… دارم براااااات… جوری پرتت میکنم تو بغل تهیونگ که درجا حامله شی
~(میخندید) یااا…
رفتن بیرونو درم بستن.. مظلومانه و سرشار از شیطنت نگاش میکردم
دستاشو دور کمرم حلقه کردو به سمت در هدایت کرد…
+دوروز دیگه تو جنگل میبینمت حالا برو
×(خندیدم) باشه
+وایسا
محکم و سریع لباشو رو لبام گذاشت و بوسید ..
+خب فکر کنم این واسه دوروز کافی باشه ..حالا برو
×داری دیوونم میکنی(نفس عمیقی کشیدم)
+برو(میخندید)
کوک رفتو من بالاخره فرصت پیدا کردم موهامو خشک کنمو یه لباش بهتر بپوشم
+دخترا ..اصلا اصلا حرف نزنین که اصلاااا اعصاب ندارماااا اصلاااا…
~خب بابا…
+تو یکی حرف نزن ..رفیق فروش
~ا/تتت(میخندید)
+کوفت ا/ت..
#loveme°
۷.۶k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.