MY LOVE

MY LOVE
پارت ۶

ویو کوک
صورتش زیبا بود.. زیبا تر از هر چیزی که تا الان دیده بود ... از نظر جونگ کوک ، تهیونگ نباید بادیگارد میشد باید روی یک تخت پادشاهی بشینه و بقیه بخاطر زیبایی بی نهایتش بپرستند.

+ هی مرد به خودت بیا این چه فکریه که داری میکنی .. اون فقط یه بادیگارده همین و بس .
صدای در اتاق به گوشش رسید .
+ بیا داخل.
£ ارباب پدرتون اومدن.
با سر بهش اشاره کرد که بره و خودشم حاضر شد و رفت به طبقه پایین.

(علامت بابای کوک ÷)
÷به به شازده تشریف اوردن .
جونگ کوک با لبخندی گرم جواب نا پدری عزیزش رو داد :
+ سلام پدر جون ... چی شما رو به اینجا کشونده ..؟
÷ خب حقیقت اینه که .. ام .. عمو یانگ به یه مهمونی دعوتت کرده ..
( رابطه کوک با عموش اصلا خوب نیست)

+ چی ؟ اصلا .. حتی فکرشم نکن پدر که به اون مراسم کوفتی بیام ... میخواد اون دختر هرزه اش رو به من بندازه .. عمرا .
÷ کوک .. اگر نیای بقیه می دونی راجبت چی میگن .. میدونم ولی .. سعی کن فردا رو تحمل کنی .. واسه حفظ ابرو خودتم که شده به مراسم برو ..
جونگ کوک هوفی از سر کلافگی کشید و لب زد :
+ باشه فکرام رو میکنم.

__________
میدونم چرت نوشتم ولی به روم نیارید 🗿
دیدگاه ها (۲)

MY LOVE پارت ۷ (روز بعد .. ۲ ساعت قبل از شروع مهمانی) قطع...

MY LOVE پارت ۸ + فاک این اینجا چیکار میکنه... لیا ( اسم دخ...

MY LOVE پارت ۵ در همین فکر ها بود که صدای ی...

MY LOVE پارت ۴ هوفی کشید و در حالی که به طبقه پایین می رفت...

تهیونگ : تو که اونجوری فکر نمیکنی  جونگ کوک : دقیقا همونجوری...

پسرِآدمیزاد ۲ پارت. ۱ویو نویسندهوارد قصر شد..اعصابش به خاطر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط