Love with die

Love with die
Part ۱۶
* طی دو هفته*
ا/ت: در این دو هفته کوک یک درمیون باید دو بار میرفت مرکز که بار اول دارو ها رو تزریق می‌کردند و بعد سه ساعت میرفت واسع تمرینات کششی و فیزیوتراپی و الان کوک هم میتونه کاملا بدوع..راه برع..بپره و هرکاری دلش میخواد با بدنش انجام بده الان با اینکه با اعضا قهرم ولی ترتیب یک جشن رو برای کوک دادیم منم لباسی که کوک دوست داشت رو پوشیدم با اینکه با اون شکمم بد دیده میشدم ولی بخاطر کوک پوشیدمش و تهیونگ کوک رو آورد و همگی غافلگیرش کردیم و کوک جلوی همه بغلم کرد و منو بوسید و از همه تشکر کرد*
**
ا/ت: میدونم بد شدم..
کوک: کی گفتع؟.. پرفکت شدی دختر
ا/ت: واقعا؟
کوک: آرع..میدونی من منتظر چیم؟
ا/ت: چی؟
کوک: جنسیت دو قلو ها رو بفهمیم
ا/ت: شاید باید یکم منتظر بمونی
کوک: چرا؟
ا/ت: سه قلو ان..نامجون که تقریبا نزدیکشون بود شرابی که داشت می‌خورد رو همشو تف کرد*
جیهوپ: چیشد؟
ا/ت: پریروز که شما مرکز بودید لیا منو صدا کرد که برم چکاپ وقتی رفتم دیدن سه قلوعه اون‌یکی پیدا نبوده و تو سونو گرافی معلوم نشد ..
جین: قائم موشک بازی میکرده😂
کوک: کی آماده میشن؟
ا/ت: فردا بخاطر همین تاریخ زایمان به تاخیر افتاده
ته: کمر رو برم من 😈😲
کوک: مرسی مرسی😂
ا/ت: تو آخرین تقسیمات ظاهر شد
یونگی: مرسی از توضیحاتت😂
دیدگاه ها (۶)

Love with die Part ۱۷کوک: ا/ت بشین خسته میشیا/ت: اهومنامجون:...

Love with die Part ۱۸کوک: باند رو جمع کردیم و رفتیم سر عمارت...

Love with die Part ۱۵کوک: حس قشنگی داشت که بعد پنج سال که بد...

Love with die Part ۱۴ا/ت: تهیونگ نتونست آب دهنشو قورت بده و ...

پارت ۹۰ فیک ازدواج مافیایی

𝚙𝚊𝚛𝚝7ویو ات سرمو برگردوندم که با صورت درهم ریخته کوک مواجه ش...

"سرنوشت "p,24...جیهوپ : آره اره من برم بطری بیارم .رفت بطری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط