رمانعشقمجازیپارت
#رمان_عشق_مجازی_پارت_2
با ترسو لرز راه افتادم ب سمت ماشینی ک باهاش تصادف کرده بودم ی پسره ازش پیاده شد سرمو اوردم بالا نگاش کنم تا سرم اومد بالا
گررررخیدم این چقد ترسناکه صدا جیغ بالا رفت
با جیغ یاخدااااااا تو کیییی چقد گنده اییی
پسره پکر نگام کرد باز جیغ زدم برررررو غلط کردم فقط بروووو
صدای خنده ای بلنده پسره باعث شد از جیغ کشیدن دست بکشم بهش نگاه کردم
پسره باخنده. وایی قیافشو واییی خدا
بلند بلند خندید حرصم دراومد زشت اورانگتون درسته باهاش تصادف کردم قرار نیس ک بهم بخنده با چشای غضبناک نگاش کردم بلندتر خندید بدجور حرصم دراومد گوشیمو از کیفم دراوردم ب السا بزنگم بگم بیاد منو از شر این خلاص کنه
من. سلام السا میگم ک ابجی
السا گفت جانم درسا چیزی شده قشنگم
میگم که السا میشه بیای کرج
چرا بیام کرج؟
نکنه تو راه تصادف کردی؟
سکوت کردم ک با داد گفت
السا. درسااا با توام میگم تصادف کردی دختر؟!!
اروم گفتم اره اجی
گفت اه چرا گذاشتم بری حالا حالت خوبه؟
اره اجی من خوبم ولی خو اینی ک باهاش تصدف کردم خیلی ترسناکه
صدا خنده السا رفت رو مخم باخنده باشه دختر الا خودمو میرسونم
بعد گوشیو قطع کرد سرمو اوردم بالا با دیدن خنده ای پسره باز حرصی شدم با صدای پرتمسخری گفت اخی زنگ زدی بزرگترت بیاد
حرصی گفتم خفه
با ترسو لرز راه افتادم ب سمت ماشینی ک باهاش تصادف کرده بودم ی پسره ازش پیاده شد سرمو اوردم بالا نگاش کنم تا سرم اومد بالا
گررررخیدم این چقد ترسناکه صدا جیغ بالا رفت
با جیغ یاخدااااااا تو کیییی چقد گنده اییی
پسره پکر نگام کرد باز جیغ زدم برررررو غلط کردم فقط بروووو
صدای خنده ای بلنده پسره باعث شد از جیغ کشیدن دست بکشم بهش نگاه کردم
پسره باخنده. وایی قیافشو واییی خدا
بلند بلند خندید حرصم دراومد زشت اورانگتون درسته باهاش تصادف کردم قرار نیس ک بهم بخنده با چشای غضبناک نگاش کردم بلندتر خندید بدجور حرصم دراومد گوشیمو از کیفم دراوردم ب السا بزنگم بگم بیاد منو از شر این خلاص کنه
من. سلام السا میگم ک ابجی
السا گفت جانم درسا چیزی شده قشنگم
میگم که السا میشه بیای کرج
چرا بیام کرج؟
نکنه تو راه تصادف کردی؟
سکوت کردم ک با داد گفت
السا. درسااا با توام میگم تصادف کردی دختر؟!!
اروم گفتم اره اجی
گفت اه چرا گذاشتم بری حالا حالت خوبه؟
اره اجی من خوبم ولی خو اینی ک باهاش تصدف کردم خیلی ترسناکه
صدا خنده السا رفت رو مخم باخنده باشه دختر الا خودمو میرسونم
بعد گوشیو قطع کرد سرمو اوردم بالا با دیدن خنده ای پسره باز حرصی شدم با صدای پرتمسخری گفت اخی زنگ زدی بزرگترت بیاد
حرصی گفتم خفه
- ۷.۴k
- ۱۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط