پارت
پارت ۴۹
جونگکوک: باشه وقتی امدم اونجا
میفهمی که میندازمش بیرون یا میکشمش
ات: خیلی بی رحمی چطور میتونی یه گربه
بی گناه رو بکشی.... گریه.....
جونگکوک: هنوز نکشتمش که
ات: به هر حال
ات: نگاه کن از روی پام برداشتم گذاشتم روی تخت حالا خیالت راحت شد
جونگکوک: دو دقیقه اونجام
جونگکوک گوشی رو قطع میکنه و به رانندگیش ادامه میده ات هم گوشی رو میزاره کنار
ات: نگران نباش پیشی کوچولو نمیزارم
کسی بهت صدمه بزنه
اوفف چقدر خوابم میاد تازه بیدار شدم
ولش کن پنج دقیقه میخوابم
دو مین بعد
جونگکوک به عمارت رسیده بود ماشین رو پارک میکنه و میره تو عمارت از پله ها میره بالا تا برسه به اتاق ات درو باز میکنه میبینه
که ات با گربه ای که بغلش کرده خوابیده
اروم رفت روی تخت و دقیقا پشت ات دراز
کشید داشت به اون صحنه گیوت نگاه میکرد
دستشو گذاشت روی رون پای ات و فشار داد
و دستاشو حرکت میداد بعد چند ثانیه ات بیدار میشه و میبینه که دست تتو شده جونگکوک روی روی رون پاشه بر میگرده با با یه چهره کیوت بهش میگه
ات: میشه کاری با پیشیم نداشته باشی
جونگکوک: بستگی به کارای خودت داره
ات: خیلی محکم رون پاهامو فشار میدی
جونگکوک به کاراش ادامه میداد حتا دستشو زیر دامن ات هم میبرد
جونگکوک: خب پیشیت غذا خوب خورده
ات خیلی ناراحت میشه اصلا از این جونگکوک عصبی و اخمو خوشش نمیومد
سرشو به بدن جونگکوک چسبوند و اروم گفت
ات: لطفا... خیلی دوسش دارم اون بی گناهه حاضرم اجازه بدم به بدنم دست بزنی
جونگکوک: ات تو منو چه جور ادمی تصور کردی
میدونم خیلی دوسش داری حتا شاید بیشتر از من
جونگکوک بدن ات رو به خودش میچسبونه
و یکی از پاهاشو بین پاهای ات میزاره
و یه دستشو روی رون پای ات میزاره و چشاشو میبنده
جونگکوک: از قسمت دوم حرف خیلی خوشم امد
جونگکوک: باشه وقتی امدم اونجا
میفهمی که میندازمش بیرون یا میکشمش
ات: خیلی بی رحمی چطور میتونی یه گربه
بی گناه رو بکشی.... گریه.....
جونگکوک: هنوز نکشتمش که
ات: به هر حال
ات: نگاه کن از روی پام برداشتم گذاشتم روی تخت حالا خیالت راحت شد
جونگکوک: دو دقیقه اونجام
جونگکوک گوشی رو قطع میکنه و به رانندگیش ادامه میده ات هم گوشی رو میزاره کنار
ات: نگران نباش پیشی کوچولو نمیزارم
کسی بهت صدمه بزنه
اوفف چقدر خوابم میاد تازه بیدار شدم
ولش کن پنج دقیقه میخوابم
دو مین بعد
جونگکوک به عمارت رسیده بود ماشین رو پارک میکنه و میره تو عمارت از پله ها میره بالا تا برسه به اتاق ات درو باز میکنه میبینه
که ات با گربه ای که بغلش کرده خوابیده
اروم رفت روی تخت و دقیقا پشت ات دراز
کشید داشت به اون صحنه گیوت نگاه میکرد
دستشو گذاشت روی رون پای ات و فشار داد
و دستاشو حرکت میداد بعد چند ثانیه ات بیدار میشه و میبینه که دست تتو شده جونگکوک روی روی رون پاشه بر میگرده با با یه چهره کیوت بهش میگه
ات: میشه کاری با پیشیم نداشته باشی
جونگکوک: بستگی به کارای خودت داره
ات: خیلی محکم رون پاهامو فشار میدی
جونگکوک به کاراش ادامه میداد حتا دستشو زیر دامن ات هم میبرد
جونگکوک: خب پیشیت غذا خوب خورده
ات خیلی ناراحت میشه اصلا از این جونگکوک عصبی و اخمو خوشش نمیومد
سرشو به بدن جونگکوک چسبوند و اروم گفت
ات: لطفا... خیلی دوسش دارم اون بی گناهه حاضرم اجازه بدم به بدنم دست بزنی
جونگکوک: ات تو منو چه جور ادمی تصور کردی
میدونم خیلی دوسش داری حتا شاید بیشتر از من
جونگکوک بدن ات رو به خودش میچسبونه
و یکی از پاهاشو بین پاهای ات میزاره
و یه دستشو روی رون پای ات میزاره و چشاشو میبنده
جونگکوک: از قسمت دوم حرف خیلی خوشم امد
- ۵.۸k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط