پارت

پارت ۴۷

ویو فردا

جونگکوک: بیبی باید بیدار شی
ات: نمیخوام
جونگکوک: زود باش امشب یه شبه خاصه
ات: عوم.. ولم کن

جونگکوک از روی تخت بلند میشه
و میره لبه تخت و یکی از پاهای ات رو میکشه

ات: ععععععع

جونگکوک شروع میکنه به خندیدم

ات: چه پرو تو باعث شدی موهام گره بخوره
بعد میگیری میخندی..... عصبی.....
جونگکوک: فقط چون بیدار نمیشدی
اینکارو کردم
ات: باید ازم معذرت خواهی کنی
جونگکوک: باشه ببخشید
ات: اینطوری نمیشه
جونگکوک: عوم.. وایسا یه فکری دارم

جونگکوک از اتاق میره بیرون

ات: یعنی میخواد چیکار کنه... ولش کن باید به خودم برسم

چند مین بعد

جونگکوک: خوب این فکر کنم برای معذرت خواهی کافی باشه
ات: این جعبه چیه
جونگکوک: بازش کن

ات جعبه رو باز میکنه و یه پیشی خوشگل ناز میبینه

ات: وای چه خوشگله خیلی دوسش دارم مرسیییی..... جونگکوک رو بغل میکنه و گونه هاشو میبیسه.......

جونگکوک: اگه یه گربه باعث میشه بوسم کنی
و اینطوری بغلم کنی پس همیشه برات میخرم
ات: نه دیگه اینجوری نیست
جونگکوک:؟؟؟؟
ات: چون برام قبلا گربه خریدی دلیلی نمیشه دوباره بغلت کنم باید یه چیز دیگه بخری
جونگکوک: 😑😣
دیدگاه ها (۲)

پارت ۴۸ات: حالا ناراحت نشو جونگکوک به گوشیش نگاه میکنه که یه...

پارت ۴۹جونگکوک: باشه وقتی امدم اونجا میفهمی که میندازمش بیرو...

پارت ۴۶ات: عمو میخواستم یه چیزی بگم جونگکوک: خب مشنوم ات: را...

پارت ۴۵ویو جونگکوک داشتم رانندگی میکردم که چشم به ات نگاه کر...

پارت ۳۱ات: تو.... خیلی 😡😨جیمین: من چی 😡ات: هیچی.... ترس.... ...

پارت ۱۰ویو ات حوله رو دور خودم پیچیدم از حموم امدم بیرون هنو...

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط