پارت

پارت ۴۸

ات: حالا ناراحت نشو

جونگکوک به گوشیش نگاه میکنه که یه پیامک براش امده و باید بره

جونگکوک: من باید برم
ات: باشه منم به پیشیم غذا میدم
جونگکوک: باشه

چند مین بعد

ات: تو چقدر خوشگلی کوچولو

ات گوشیش رو برداشت و داشت تو ایستا میچرخید یه کلیپ دیده بود که یه خانم داشت میگفت که اگه تازه وارد یه رابطه شودین همیشه یه کاری کنین که پارتنرتون حسودی کنه اینجوری بیشتر بهتون توجه میکنه ( اخه کی همچین کلیپی ساخته)
ات هم تاحالا جونگکوک رو وقتی که حسودی میکنه ندیده بود برای همین تصمیم گرفت یه کاری کنه که جونگکوک حسودی کنه
اما باید چیکار میکرد به گربه کوچولو نگاه کرد و یه ایده به سرش زود
یکم از خوراکی پیشیش که تو یه جای خمیر دندونی شکل بود ( اسمشو نمیدونم 😑)
یکم از اونو مالید به رون پاهاش
پاهاشو جمع کرد و پیشی رو گذاشت روی رون پاهاش پیشی کوچولو هم شروع کرد به لیسیدن رون پاهای ات
ات هم شروع کرد به فیلم گرفتن و برای جونگکوک فرستاد و منتظر موند تا جونگکوک جواب اون فیلم رو بده

ویو جونگکوک

کارم تموم شده بود رفتم تو ماشین نشستم که
یه پیام امد برام خیلی عصبانی شدم
ات حتا نمیزاشت به رون پاهاش دست بزنم اونوقت میزاره اون گربه روی پاهاش بشینه و رون پاهاشو لیس بزنه شروع کردم به رانندگی کردن به ات تماس تصویری گرفتم
که جواب داد

ات: سلام کارت تموم شد
جونگکوک: اون گربه هنوز روی پاهات نشسته... عصبی...
ات: عام.... اره راستش داشتم بهش این خوراکی ژله ایش رو میدادم یکمش ریخت روی رون پام برای همین داره لیس میزنه
جونگکوک: بهتره از روی پاهات بیاد پایزن وگرنه جاش تو خیابونه
ات: نخیرم امکان نداره تو اونو دادی به من پس ماله منه
دیدگاه ها (۶)

پارت ۴۹جونگکوک: باشه وقتی امدم اونجا میفهمی که میندازمش بیرو...

پارت ۵۰کپشن

پارت ۴۷ویو فردا جونگکوک: بیبی باید بیدار شیات: نمیخوام جونگک...

پارت ۴۶ات: عمو میخواستم یه چیزی بگم جونگکوک: خب مشنوم ات: را...

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط