زین گونهام که در غم غربت شکیب نیست

زین گونه‌ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست

جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

گم گشته ی دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست

در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست

جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست

گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
کاین سوز دل به نالهٔ هر عندلیب نیست

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۲)

عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماستکِی به مسجد سِزَد آن شمع که...

بر آستان تو دل پایمال صد دردست  ببین که دست غمت بر سرم چه آو...

تـا از شــراب عـشــق ، رسـیـد ارمـغـــان منشـد مـسـت ، هــم ...

تنهایی محض است در دنیای بعد از توافتاده غم در دامن شبهای بعد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط