عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست

عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست
کِی به مسجد سِزَد آن شمع که در خانه رواست ؟!

به وفایی که نداری ، قسم ای ماه جبین !
هر جفایی که کنی ، بر دل ما عین وفاست

سر زلف تو ز چین ، مشک‌تر آورده به شهر
از خُتَن مشک نخواهید حریفان ! که خطاست

روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این ، کشته‌ی آن ماه لقاست

زود باشد که سراغ من تهمت زده را
از همه شهر بگیری و ندانند کجاست

اگرت یار جفا کرد و ملامت "راهب" !
غم مخور ، دادرسِ عاشقِ مظلوم ، خداست

ملک_الشعرای_بهار
دیدگاه ها (۳)

بر آستان تو دل پایمال صد دردست  ببین که دست غمت بر سرم چه آو...

باز در خانه قلبم؛ سخن از روی تو بود.. تن به هر یک؛ نفسش مست...

زین گونه‌ام که در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران غر...

تـا از شــراب عـشــق ، رسـیـد ارمـغـــان منشـد مـسـت ، هــم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط