پیشی مافیا پارت ۱
از زبان راوی:
لیسا دختری خنگ و کیوت و جذاب هستش و یه دوست صمیمی به اسم لیا داره. این دونفر توی یک کافی شاپ کار میکنن و اوایل از هم بدشون میومد ولی کم کم رابطشون بهتر شد و الان باهم خیلی صمیمین.
از زبان لیسا:
من با پدر و مادرم توی یک خونه کوچیک در سئول زندگی میکنیم.
من توی یک کافی شاپ کار میکنم و سعی میکنم خرج خودم رو در بیارم و نمیخوام خانوادم بخاطر من اذیت بشن.
ساعت ۱۱ و نیم ظهر بود و ساعت ۱۲ باید سرکار میبودم. رفتم لباس و شلوارمو پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم و سریع رفتم پیش خانوادم و ازشون خدافظی کردم.
لیسا: اه لعنتی باز دیر میرسممم
سریع سوار یه تاکسی شدم و رفتم. وقتی رسیدم سعی کردم یواشکی برم تو تا رئیس منو جر نده. داشتم همینطوری میرفتم که...
۱۰ تا لایک
پارت بعد طولانی تره
لیسا دختری خنگ و کیوت و جذاب هستش و یه دوست صمیمی به اسم لیا داره. این دونفر توی یک کافی شاپ کار میکنن و اوایل از هم بدشون میومد ولی کم کم رابطشون بهتر شد و الان باهم خیلی صمیمین.
از زبان لیسا:
من با پدر و مادرم توی یک خونه کوچیک در سئول زندگی میکنیم.
من توی یک کافی شاپ کار میکنم و سعی میکنم خرج خودم رو در بیارم و نمیخوام خانوادم بخاطر من اذیت بشن.
ساعت ۱۱ و نیم ظهر بود و ساعت ۱۲ باید سرکار میبودم. رفتم لباس و شلوارمو پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم و سریع رفتم پیش خانوادم و ازشون خدافظی کردم.
لیسا: اه لعنتی باز دیر میرسممم
سریع سوار یه تاکسی شدم و رفتم. وقتی رسیدم سعی کردم یواشکی برم تو تا رئیس منو جر نده. داشتم همینطوری میرفتم که...
۱۰ تا لایک
پارت بعد طولانی تره
۵.۶k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.