*My doll*
*My doll*
P9
ویو ات
اروم بلندم کرد و منو به سمت حموم برد
-همینجا بشین تا من بیام
+باشه
*2 مین بعد*
-خب اومدم
ویو ات
جونگ کوک رفت سمت وان و اب گرمو باز کرد
-بیا
+با..شه *خجالتی*
*35مین بعد*
ویو ات
بالاخره تموم شد
تموم مدت داشتم از خجالت میمردم *با دستش رو صورتشو میگیره از خجالت*
-خب نظرت چیه بریم خرید؟
+*میترسه«ات توی اتاق بود و کوکی هم تو حموم بود»*
-وا چرا میترسی
+اخه یهو اومدی بخواطر همین
*جونگ کوک میاد کنار ات رو تخت میشینه«هر دو با حوله هستن😔»*
-خب حالا نظرت چیه؟
+عامممم میگم حالت خوبه؟ تو حموم سرت به جایی خورده؟
-نه چطور؟
+اخه هیچ وقت با من اینجوری رفتار نمیکنی
-*جونگ کوک صورتشو میبره نزدیک صورت ات* امروز حالم خوبه*لبخند شیطانی😔🤌🏻جاااااان*
+اها *لبخندی ملیح حاوی ترس و کنجکاوی*
-خب حالا برو اماده شو
+باشه
*لباس ات اسلاید دوم*
P9
ویو ات
اروم بلندم کرد و منو به سمت حموم برد
-همینجا بشین تا من بیام
+باشه
*2 مین بعد*
-خب اومدم
ویو ات
جونگ کوک رفت سمت وان و اب گرمو باز کرد
-بیا
+با..شه *خجالتی*
*35مین بعد*
ویو ات
بالاخره تموم شد
تموم مدت داشتم از خجالت میمردم *با دستش رو صورتشو میگیره از خجالت*
-خب نظرت چیه بریم خرید؟
+*میترسه«ات توی اتاق بود و کوکی هم تو حموم بود»*
-وا چرا میترسی
+اخه یهو اومدی بخواطر همین
*جونگ کوک میاد کنار ات رو تخت میشینه«هر دو با حوله هستن😔»*
-خب حالا نظرت چیه؟
+عامممم میگم حالت خوبه؟ تو حموم سرت به جایی خورده؟
-نه چطور؟
+اخه هیچ وقت با من اینجوری رفتار نمیکنی
-*جونگ کوک صورتشو میبره نزدیک صورت ات* امروز حالم خوبه*لبخند شیطانی😔🤌🏻جاااااان*
+اها *لبخندی ملیح حاوی ترس و کنجکاوی*
-خب حالا برو اماده شو
+باشه
*لباس ات اسلاید دوم*
۱۴.۶k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.