مروارید آبی
مروارید آبی
Part ⁶⁸
ویو لانا
بعد از غذا خوردن همگی خیلی خوشحال به سمت ساحل رفتیم...
همه مون دست تو دست یار بودیم ولی جیمین سینگل داشت همه مون و بد نگاه میکرد
جلوی همه یونا و تهیونگ بودن
پشتشون نامجون و میا
پشتشون هم من و کوک
پشت ما هم جیمین بود که داشت چپ چپ همه مون و نگاه میکرد
+هی کوک
_جونم؟
+گوشتو بیار
گوشش و نزدیک دهن لانا اورد
+دیشب چرا یهو وسط سوال من از جیمین پریدی؟
جیمین کسی و دوست داره؟
_ لانا بزار بریم کنار دریا همه چیز و واست توضیح میدم.
بعد از چند دقیقه که رسیدیم به ساحل همه کفششون دراوردن ولی من به و کوک در نیاوردیم
☆ببینم شماها چرا درنمیارید؟
_ من که خودت میدونی...
لانا تو دربیار
+خوشم نمیاد اب داره با خودش ماسه میاره اب تمیزم الان همراهمون نیست یکم سخت میشع...
#لانااا اصلا اهل سوسول بازی نبودیاااا
+ععه😡
#_☆(خنده)
نامجون و میا رفتن اونطرف ساحل و یونا تهیونگم داشتن اب بازی میکردن
جیمینم تنهایی رفت اون سمت و داشت اهنگ گوش میداد
من و کوکم همونجا بودیم داشتیم موج اب و نگاه میکردیم
+خب بگو
_ چند سال پیش
جیمین تو دانشگاه شون از یه دختری خوشش میاد بعد چند روز بهش درخواست میده و اون دخترم بعد چند روز قبول میکنه
از حق نگذریم دختر خیلی خوشگل و بی نقصی بود...
+خب دختره بهش خیانت میکنه؟
_....
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part ⁶⁸
ویو لانا
بعد از غذا خوردن همگی خیلی خوشحال به سمت ساحل رفتیم...
همه مون دست تو دست یار بودیم ولی جیمین سینگل داشت همه مون و بد نگاه میکرد
جلوی همه یونا و تهیونگ بودن
پشتشون نامجون و میا
پشتشون هم من و کوک
پشت ما هم جیمین بود که داشت چپ چپ همه مون و نگاه میکرد
+هی کوک
_جونم؟
+گوشتو بیار
گوشش و نزدیک دهن لانا اورد
+دیشب چرا یهو وسط سوال من از جیمین پریدی؟
جیمین کسی و دوست داره؟
_ لانا بزار بریم کنار دریا همه چیز و واست توضیح میدم.
بعد از چند دقیقه که رسیدیم به ساحل همه کفششون دراوردن ولی من به و کوک در نیاوردیم
☆ببینم شماها چرا درنمیارید؟
_ من که خودت میدونی...
لانا تو دربیار
+خوشم نمیاد اب داره با خودش ماسه میاره اب تمیزم الان همراهمون نیست یکم سخت میشع...
#لانااا اصلا اهل سوسول بازی نبودیاااا
+ععه😡
#_☆(خنده)
نامجون و میا رفتن اونطرف ساحل و یونا تهیونگم داشتن اب بازی میکردن
جیمینم تنهایی رفت اون سمت و داشت اهنگ گوش میداد
من و کوکم همونجا بودیم داشتیم موج اب و نگاه میکردیم
+خب بگو
_ چند سال پیش
جیمین تو دانشگاه شون از یه دختری خوشش میاد بعد چند روز بهش درخواست میده و اون دخترم بعد چند روز قبول میکنه
از حق نگذریم دختر خیلی خوشگل و بی نقصی بود...
+خب دختره بهش خیانت میکنه؟
_....
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۷.۹k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط