داشتم ظرف ها رو خشک میکردم تو طبقه میچیدم که یهو از تو ها
داشتم ظرف ها رو خشک میکردم تو طبقه میچیدم که یهو از تو هال داد زد: بهترین هدیه ای که از من گرفتی چی بوده؟
گفتم: چی
_ هدیه بابا هدیه. بهترین هدیه ای که از من گرفتی چی بوده؟
یاد ده سال پیش اوفتادم وقتی دوتایی نصف شهر با پای پیاده گز کرده بودیم و حسابی خسته بودیم.
به پیشنهاد من رفتیم آب هویج بخوریم، همین که اومدیم از پله های جلو مغازه بریم بالا ایستاد و دستم و کشید گفت صبر کن ببین
یه پیر مرد که کتاباشو با نظم و وسواس خاصی روی چند تا کارتون کمی اون ور تر چیده بود . دست منو کشید برد اونجا یه کتاب شعر برداشت و اولین شعرشو برای من خوند. چشمای من برق میزد، حسابی از این کارش هیجان زده بودم. کتابو برای من خرید!
موقع بالا رفتن از پله ها گفت نظرت چیه به جای آب هویج آب معدنی بخوریم؟
با یه لبخند موافقتم اعلام کردم.
_ بی خیال بابا یه سوال پرسیدما! صد سال بعد ... معلوم نیس خانوم کجا سیر میکنه که اصلا صدای منو نمی شنوه......ظرفتو بشور بابا
بعد روشو برگردوند سمت تلوزیون و گفت این مجریه داشت از این زن و شوهر بازیگره می پرسید بهترین هدیه ای که واسه خانومت گرفتی چی بود ؟منم..
حرفشو قطع کردم و شروع کردم به خوندن اون شعر....
میدونستم اونم هنوز یه چیزایی یادشه حتی میون این همه عدد و رقم اجاره و قبض و قسط....هنوزم یه کلمه هایی از اون شعر یادشه.....یادشه که با لبخند و ذوق نگام میکنه...!
#سارا_قنبرعلی
گفتم: چی
_ هدیه بابا هدیه. بهترین هدیه ای که از من گرفتی چی بوده؟
یاد ده سال پیش اوفتادم وقتی دوتایی نصف شهر با پای پیاده گز کرده بودیم و حسابی خسته بودیم.
به پیشنهاد من رفتیم آب هویج بخوریم، همین که اومدیم از پله های جلو مغازه بریم بالا ایستاد و دستم و کشید گفت صبر کن ببین
یه پیر مرد که کتاباشو با نظم و وسواس خاصی روی چند تا کارتون کمی اون ور تر چیده بود . دست منو کشید برد اونجا یه کتاب شعر برداشت و اولین شعرشو برای من خوند. چشمای من برق میزد، حسابی از این کارش هیجان زده بودم. کتابو برای من خرید!
موقع بالا رفتن از پله ها گفت نظرت چیه به جای آب هویج آب معدنی بخوریم؟
با یه لبخند موافقتم اعلام کردم.
_ بی خیال بابا یه سوال پرسیدما! صد سال بعد ... معلوم نیس خانوم کجا سیر میکنه که اصلا صدای منو نمی شنوه......ظرفتو بشور بابا
بعد روشو برگردوند سمت تلوزیون و گفت این مجریه داشت از این زن و شوهر بازیگره می پرسید بهترین هدیه ای که واسه خانومت گرفتی چی بود ؟منم..
حرفشو قطع کردم و شروع کردم به خوندن اون شعر....
میدونستم اونم هنوز یه چیزایی یادشه حتی میون این همه عدد و رقم اجاره و قبض و قسط....هنوزم یه کلمه هایی از اون شعر یادشه.....یادشه که با لبخند و ذوق نگام میکنه...!
#سارا_قنبرعلی
۲.۴k
۰۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.