چو گفتند از ولایت دست بردار

چو گــفتند از ولایـت دست بردار

به میخ در نوشتم روی دیوار:

الهـی تا ظهور دولت یار

گل پیغمـبر مـا را نگهدا

#سیدعلی_امین
دیدگاه ها (۱)

صدای خنده های توافتادن تکه های یخ استدر لیوان بهار نارنجبخند...

رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود:" آنقدر غمت به جان پذیرم حسی...

#امام_باقر_علیہ_السلام می‌فرمایند:تَعَرَّض لِرِقَّةِ القَلبِ...

رنجورم و با تاب و توانی که ندارمدلتنگ توام ؛ای تو همانی که ن...

گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم🌸همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دا...

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط