پارت275
#پارت275
جلوی درب آسانسور منتظر بود .
سرش را پایین انداخته و دست به سینه با نوک کفشش روی زمین ضرب گرفته بود.
تحمل و باور اینکه برگشته باشد کمی برایش سخت بود،
تحمل دیدنش در این نزدیکی ابدا چیزی نبود که بتواند داشته باشد...
سرش را بالا گرفت و دوباره دکمه ی آسانسور را فشار داد که صدای تق و توق کفش های زنانه و بعد بوی تند عطرش در هوا پیچید!
خانه اش هم پیدا کرده بود !
لعنت به او و هر چه ک ب او مربوط میشد...
با اخم برگشت و بغل دستش را نگاه کرد.
با لبخند نگاهش میکرد.
از تلاقی نگاهش با چشمانِ آبی اش مو به تنش سیخ شد..
نگاهش را گرفت و به پشت سرش دوخت!
با عصبانیت و با اخم گفت:
_کی به تو گفته بیای اینجا؟
قدمی برداشت و به فرشید نزدیک تر شد!
فرشید هم قدم جلو آمده اش را با عقب رفتن جبران کرد .
_خوشم نمیاد این دور و ور ببینمت!
دست از سرم بردار...
بلاخره لب باز کرد...
_فرشید باورم نمیشه بلاخره تونستم پیدات کنم...
صدایش هنوز هم نازک و ظریف بود!
تنها تفاوتش این بود که دیگر حسی را در قلبش ایجاد نمیکرد !
فرشید با عصبانیت گفت:
_اینجا چی میخوای ؟؟؟
همان لحظه آسانسور رسید ،
فرشید خط و نشان کشید:
_این اولین و اخرین باریه ک این اطراف میبینمت!
گورتو گم کن از اینجا....
....
جلوی درب آسانسور منتظر بود .
سرش را پایین انداخته و دست به سینه با نوک کفشش روی زمین ضرب گرفته بود.
تحمل و باور اینکه برگشته باشد کمی برایش سخت بود،
تحمل دیدنش در این نزدیکی ابدا چیزی نبود که بتواند داشته باشد...
سرش را بالا گرفت و دوباره دکمه ی آسانسور را فشار داد که صدای تق و توق کفش های زنانه و بعد بوی تند عطرش در هوا پیچید!
خانه اش هم پیدا کرده بود !
لعنت به او و هر چه ک ب او مربوط میشد...
با اخم برگشت و بغل دستش را نگاه کرد.
با لبخند نگاهش میکرد.
از تلاقی نگاهش با چشمانِ آبی اش مو به تنش سیخ شد..
نگاهش را گرفت و به پشت سرش دوخت!
با عصبانیت و با اخم گفت:
_کی به تو گفته بیای اینجا؟
قدمی برداشت و به فرشید نزدیک تر شد!
فرشید هم قدم جلو آمده اش را با عقب رفتن جبران کرد .
_خوشم نمیاد این دور و ور ببینمت!
دست از سرم بردار...
بلاخره لب باز کرد...
_فرشید باورم نمیشه بلاخره تونستم پیدات کنم...
صدایش هنوز هم نازک و ظریف بود!
تنها تفاوتش این بود که دیگر حسی را در قلبش ایجاد نمیکرد !
فرشید با عصبانیت گفت:
_اینجا چی میخوای ؟؟؟
همان لحظه آسانسور رسید ،
فرشید خط و نشان کشید:
_این اولین و اخرین باریه ک این اطراف میبینمت!
گورتو گم کن از اینجا....
....
۱.۱k
۱۸ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.