اتفاق منم که از چشم تو افتادم
بعد یکی نیست بگوید اگر همه چیز عالی است این اشکهای بی اختیار از کجا سرچشمه میگیرد؟
بیخیال...
دیروز تولد دوتا از دوستان مشترکمان بود. محل قرار!!! همان جایی که قول و قرار بستیم و گفتیم هرچه اتفاق بیفتد ما را از هم جدا نخواهد کرد...
و من مدام چشم میدوختم به نیمکت توی پارک و جای خالی دستهایت...
و دستهایم سرد میشد و بغض را با بی رحمی فرو میبردم...
آن روز فکرش را هم نمیکردم یکسال بعد، این اتفاق منم که از چشمان تو می افتم...
#او_نویسی:
روز به روز که میگذرد میفهمم چقدر این جدایی برای تو بهتر بود...
ولی کاش این را یکسال قبل میفهمیدم...
بعد از اولین دعوای مشترکمان...
یادت هست؟
بیخیال...
دیروز تولد دوتا از دوستان مشترکمان بود. محل قرار!!! همان جایی که قول و قرار بستیم و گفتیم هرچه اتفاق بیفتد ما را از هم جدا نخواهد کرد...
و من مدام چشم میدوختم به نیمکت توی پارک و جای خالی دستهایت...
و دستهایم سرد میشد و بغض را با بی رحمی فرو میبردم...
آن روز فکرش را هم نمیکردم یکسال بعد، این اتفاق منم که از چشمان تو می افتم...
#او_نویسی:
روز به روز که میگذرد میفهمم چقدر این جدایی برای تو بهتر بود...
ولی کاش این را یکسال قبل میفهمیدم...
بعد از اولین دعوای مشترکمان...
یادت هست؟
۲.۹k
۱۰ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.