ویو ات
ویو ات
بد رفتنش چند دقیقه اونجا گریه کردم
ات: چی داری ویکار میکنی نباید جلوش کم بیاری( با خودش خرف میزنه)
پاشدم رفتم اتاقم یکم ب زخم صورت رسیدم
رفتم پایین
ارباب رو کاناپه نشسته بود با ی بطری شرابو لب تاب که معلوم نیس دوباره داشه نقشه کشته شدن میو میکشید ازت متنفرممممم
اجوما: ات کجایی بیا کار داریم
با حرف اجوما بر گشت و ب من نگا کرد داشتم با نفرت بش نگا میکردم اونم ی پوس خند زدو بکارش ادامه داد که یدفعه احوما با ملاقه محکم زد تو سرم
ات: ایییییی ... چته
اجوما : مگه با تو نیستم بیا دیگه
ات: گگگگگ
اجوما: شنیدم
ات: من گقتم تا بشنوی
اجوما: بیا دیگه
ات: باشه باشه ایشش
ات: بله چیکار داری
اجوما ب سینک ظرف شوری اشاره کرد
اجوما: بشور
ات: چیی... اینهمه چرا من تنهایی باید بشورم
اجوما: چون بقیه کار دارن
ات: یعنی منتظر بودید من بیام که این کوه کثیفیو بشورممم؟
اجوما : کم غور بزن تا شام تمیزش کن ارباب مهمون دارن اقای کیم میخوان بیان
ات: مردشور اون کیم و اربابتونننن
اجوما : هعی دختر احمققق درس خرف بزن تو دردسر میوفتی
ات: جهنم
اجوما : کم حرف بزن من برم غذا درس کنم بشورشون
اجوما رفت و من از ساعت ۵ بعد از ظهر تا ۷ شب ظرف میشستم همینکه اومدم استراحت کنم اجومگف میز غذا رو بچینم
که ارباب....
--------------------------------------------------
خب اینم از ۱ پارت دیگع دارت بعدی بعد از ۱۰ تایی شدن
اینطوریه که از این ب بعد هر ۳ عضو ی پارتت
بد رفتنش چند دقیقه اونجا گریه کردم
ات: چی داری ویکار میکنی نباید جلوش کم بیاری( با خودش خرف میزنه)
پاشدم رفتم اتاقم یکم ب زخم صورت رسیدم
رفتم پایین
ارباب رو کاناپه نشسته بود با ی بطری شرابو لب تاب که معلوم نیس دوباره داشه نقشه کشته شدن میو میکشید ازت متنفرممممم
اجوما: ات کجایی بیا کار داریم
با حرف اجوما بر گشت و ب من نگا کرد داشتم با نفرت بش نگا میکردم اونم ی پوس خند زدو بکارش ادامه داد که یدفعه احوما با ملاقه محکم زد تو سرم
ات: ایییییی ... چته
اجوما : مگه با تو نیستم بیا دیگه
ات: گگگگگ
اجوما: شنیدم
ات: من گقتم تا بشنوی
اجوما: بیا دیگه
ات: باشه باشه ایشش
ات: بله چیکار داری
اجوما ب سینک ظرف شوری اشاره کرد
اجوما: بشور
ات: چیی... اینهمه چرا من تنهایی باید بشورم
اجوما: چون بقیه کار دارن
ات: یعنی منتظر بودید من بیام که این کوه کثیفیو بشورممم؟
اجوما : کم غور بزن تا شام تمیزش کن ارباب مهمون دارن اقای کیم میخوان بیان
ات: مردشور اون کیم و اربابتونننن
اجوما : هعی دختر احمققق درس خرف بزن تو دردسر میوفتی
ات: جهنم
اجوما : کم حرف بزن من برم غذا درس کنم بشورشون
اجوما رفت و من از ساعت ۵ بعد از ظهر تا ۷ شب ظرف میشستم همینکه اومدم استراحت کنم اجومگف میز غذا رو بچینم
که ارباب....
--------------------------------------------------
خب اینم از ۱ پارت دیگع دارت بعدی بعد از ۱۰ تایی شدن
اینطوریه که از این ب بعد هر ۳ عضو ی پارتت
۱۱.۳k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.