ادامه پارت پنجم عشق 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
ادامه پارت پنجم عشق 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کوک : چاگیا میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود
ات: منم دلم خیلی تنگ شده بود
کوک: خدایی فازت چیه
ات : همینی که هس
کوک : باش حالا اینارو ولش بیبی من قصد نداره
ات حرفشو قطع کرد و گفت: نه قصد نداره اخه تو چقدر ایششش اصن تو اول توضیح بده ببینم هرزه کیه!؟
من بیست و چهار ساعت به این و اون سرویس میدم ؟
من هی دوس پسر عوض میکنم
کوک : ات مجبور بودم باور کن باید یون باور میکرد که نکرد خیلی باهوش بود دست کم گرفتمش
ات: خیلی دلم میخواد گازت بگیرم
کوک : پس فرار
ات: حتما با این پا چلاغت
کوک : 😂😂😂
نویسنده : بعد چن روز کوک مرخص شد و اونا رفتن خونه و دوباره شدن مثل قبل و تلافی سرد بودناشو دراوردن
( منظور بوس و حالا از اون کارای خاکبرسریه )
و بعدش صاحب 4 تا بچه شدن چون کوک خیلی بچه دوس داش دوتا دختر و دو تا هم پسر و زندگی خیلی خوبی داشتن
پایان
کوک : چاگیا میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود
ات: منم دلم خیلی تنگ شده بود
کوک: خدایی فازت چیه
ات : همینی که هس
کوک : باش حالا اینارو ولش بیبی من قصد نداره
ات حرفشو قطع کرد و گفت: نه قصد نداره اخه تو چقدر ایششش اصن تو اول توضیح بده ببینم هرزه کیه!؟
من بیست و چهار ساعت به این و اون سرویس میدم ؟
من هی دوس پسر عوض میکنم
کوک : ات مجبور بودم باور کن باید یون باور میکرد که نکرد خیلی باهوش بود دست کم گرفتمش
ات: خیلی دلم میخواد گازت بگیرم
کوک : پس فرار
ات: حتما با این پا چلاغت
کوک : 😂😂😂
نویسنده : بعد چن روز کوک مرخص شد و اونا رفتن خونه و دوباره شدن مثل قبل و تلافی سرد بودناشو دراوردن
( منظور بوس و حالا از اون کارای خاکبرسریه )
و بعدش صاحب 4 تا بچه شدن چون کوک خیلی بچه دوس داش دوتا دختر و دو تا هم پسر و زندگی خیلی خوبی داشتن
پایان
۳.۶k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.