سناریو وقتی که دارن میبوسنت و

سناریو: (وقتی که دارن میبوسنت و....)

وقتی که یه شب رو خونه ی پدر و مادرت میمونید و تو اتاقی که هستید اون تورو میگیره و شروع می‌کنه به بوسیدنت که مادرت میاد.

چان: بعد از کارت رفتی تا رو تختتون بخوابید که میچسبونتت به دیوار و محکم کمرتو میگیره و خودشو بهت میچسبونه و شروع می‌کنه به خیس بوسیدنت که مادرت برای اینکه ازتون بپرسه کاری ندارید اومد داخله اتاق که شما سریع با صدای در خودتونو جمع کردید و مادرتون حدس زده بود داشتید چیکار می‌کردید و بعد از کارتون رفت بیرون....
⁦⁠★
چانگبین: مامانت کلا از اولم گفته بود چانگبین بهترین انتخابت بوده و بیشتر از تو بهش اهمیت می‌داده😐🙄و وقتی که شما دوتا مشغول بوستون بودید شمارو دیده و شماهم که متوجه نشدید اونم با سکوت شمارو ترک کرد....
⁦★
لینو: متاسفانه تو موقعی که داشتید شام می‌خوردید زیر میز داشتی کاملا اذیتش میکردی و این باعث شده بود تحریک بشه و خب تا به شب رسید و تو اتاق گیرت آورد و وقتی که دراز کشیده بودی روت خیمه زد و دستاتو گرفتو شروع کرد به بوسیدنت و مک محکمی از لبات می‌گرفت که توهم باهاش مجبور به همکاری شدی و درست همون موقع مادر گرانیت اومد و با شما مواجه شد و تصمیم گرفت که ترکتون کنه تا به جاهای بد نکشیده...
⁦★
هان: شما برای خودتون رو تخت زیر پتو بودید و داشتید تو بغل هم باهم حرف می‌زدید و حرفای عاشقانه می‌گفتید که مامانت اومد داخل و تا میخواست چیزی بگه دید که زیر پتوئید اولش فکر کرد خوابیدید ولی با شنیدن حرفاتون یه خنده کوتاهی کرد و از اونجایی که هردوتون خجالتی بودید به آرومی رفت تا متوجه اومدنش نشید....
⁦⁦⁦★
هیوجین: داشتید باهم رو تخت کیس می‌رفتید که مادرت اومد داخل تا براتون پتو بیاره ولی تا صدای در رو شنیدید سریع از هم جدا شدید که متاسفانه یکم دیر فهمیدید چون مادرت دیده بود
ات: ای وای.... -ترسیده
هیوجین: ببخشید مادر
مادرت: کاری نداشتم فقط میخواستم وسایلارو براتون بیارم شما راحت باشید -و رفت
دیدگاه ها (۴)

سناریو: (وقتی که دارن میبوسنت و....)⁦★فلیکس: تورو به دیوار چ...

تکپارتی از هیوجین: (وقتی که تو.....)تا رفتی دستشویی اونم از ...

چند پارتی از چانمین:(وقتی که....)سونگمین: اشکال نداره، هیونس...

چند پارتی از چانمین:(وقتی که....)همگی داشتید می‌رفتید به سمت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط